ارتباط بین وسواس و اختلال دوقطبی

وسواس و دوقطبی

اختلال دوقطبی وضعیتی است که با تغییرات شدید در خلق، رفتار و افکار مشخص می شود. اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) وضعیتی است که باعث ایجاد افکار مکرر، مزاحم و رفتارهای تکراری می شود.

تحقیقات بالینی نشان می‌دهد که اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) و اختلال دوقطبی با سرعتی بالاتر از حد انتظار با یکدیگر اتفاق می‌افتند. نکته مهم این است که وجود اختلال دوقطبی می تواند بر علائم وسواس و درمان تأثیر بگذارد.

این مقاله به ارتباط بین وسواس و اختلال دوقطبی از جمله علائم و نحوه تشخیص بیماری ها در صورت همزمانی آنها می پردازد. همچنین درمان های رایج برای این دو بیماری و اینکه چگونه وقوع همزمان آنها می تواند روند درمان را پیچیده کند را پوشش می دهد.

علائم اختلال دوقطبی و وسواس

قبل از بحث در مورد ارتباط بین اختلال دوقطبی و وسواس، ممکن است ابتدا توضیح علائم این دو بیماری مفید باشد. اختلال دوقطبی یک بیماری روانی است که در آن فرد مبتلا یک یا چند دوره “شیدایی” یا “مختلط” را تجربه می کند. با این حال، اکثر افراد مبتلا به اختلال دوقطبی یک یا چند دوره افسردگی را نیز تجربه میکنند.

علائم OCD شامل وسواس (افکار مکرر و ناخواسته) و اجبار (رفتارهایی که برای تسکین دیسترس انجام می شود) است. نشانه های شایع OCD شامل افکار ناخواسته، کمال گرایی، بررسی بیش از حد، تمیز کردن بیش از حد، یا تشریفات شمارش است.

علائم مشترک اختلال دوقطبی و وسواس

علائمی که ممکن است در موارد اختلال دوقطبی همراه و اختلال وسواس رخ دهد عبارتند از:

  • تغییرات در سطوح فعالیت
  • تغییر در الگوهای خواب
  • احساس غم و اندوه یا افسردگی
  • افکار مزاحم
  • تغییرات ناگهانی در خلق
  • افکار و رفتارهای مکرر
  • معضلات اجتماعی

گاهی اوقات افراد ممکن است علائم وسواس بیشتری را در طول دوره های افسردگی نشان دهند. این ممکن است شامل تغییرات شدیدتر در خلق، احساسات شدید افسردگی، وسواس و اجبار شدید و افکار غیرقابل کنترل باشد.

علائم متفاوت اختلال دوقطبی و وسواس

در حالی که برخی علائم همپوشانی دارند، برخی علائم متمایز وجود دارد که این دو بیماری را متمایز می کند. یکی از این موارد وجود دوره های شیدایی است که با اختلال دوقطبی و نه با اختلال وسواس رخ می دهد.

شیدایی یک دوره مشخص از خلق غیرعادی و مداوم بالا، گسترده یا تحریک‌پذیر است که حداقل یک هفته طول می‌کشد. یک دوره شیدایی معمولاً با سه یا بیشتر از علائم زیر همراه است.

  • کاهش چشمگیر نیاز به خواب
  • درگیر شدن در فعالیت‌های لذت‌بخش با پتانسیل بالا برای پیامدهای دردناک، مانند ولخرجیهای تکانشی و روابط جنسی پرخطر
  • حواس پرتی شدید و ناتوانی در تمرکز
  • فعالیت هدفمند (اغلب ماهیت اجتماعی، حرفه ای یا جنسی)
  • اعتماد به نفس بالا یا بزرگمنشی
  • پرحرف تر از حد معمول یا فشار برای ادامه صحبت کردن
  • مسابقه افکار

برای تشخیص اپیزود شیدایی، این علائم باید آنقدر شدید باشند که باعث اختلال عمده در محل کار یا خانه شوند. علاوه بر این، یک دوره شیدایی اغلب نیاز دارد که فرد برای درمان به بیمارستان مراجعه کند. برای افراد مبتلا به شیدایی غیر معمول نیست که ویژگی های روان پریشی مانند هذیان را نشان دهند.

در حال حاضر، چهار زیر گروه از اختلال دوقطبی وجود دارد :

  • دوقطبی I : شدیدترین شکل، معمولاً نیاز به بستری شدن دارد
  • دوقطبی II : علائم مشابه، اما شیدایی به آن شدید نیست. با این حال، مردم اغلب افسردگی شدید را تجربه می کنند
  • سیکلوتایمیا : نوسان سریع بین هیپومانیا و علائم افسردگی که به اندازه کافی شدید نیستند تا معیارهای یک دوره افسردگی اساسی را برآورده کنند.
  • اختلال دوقطبی که بگونه دیگری مشخص نشده است : اختلالاتی با ویژگی های دوقطبی که معیارهای اختلالات دوقطبی خاص را ندارند.

خلاصه

در حالی که ممکن است نشانه های مشترکی داشته باشند، اختلال دوقطبی اغلب شامل دوره‌هایی از شیدایی است که آن را از وسواس متمایز می‌کند. نشانه های وسواس همچنین می تواند گاهی در طول دوره های افسردگی رخ دهد و در طول دوره های شیدایی ناپدید شود.

تشخیص اختلال دوقطبی و وسواس

از آنجا که اختلال دوقطبی و وسواس می توانند در کنار یکدیگر رخ دهند، می توانند روند تشخیص را پیچیده کنند. این دو بیماری گاهی اوقات می توانند نشانه های مشترکی داشته باشند که در برخی موارد می تواند منجر به تشخیص اشتباه شود. 

برای تشخیص، یک روانپزشک سؤالاتی را برای ارزیابی ماهیت علائمی که تجربه می‌کنید و همچنین مدت و شدت آنها می‌پرسد. 

روانپزشک شما ممکن است یک معاینه فیزیکی و آزمایش‌های آزمایشگاهی را برای رد کردن بیماریهای طبی که ممکن است در علائم شما نقش داشته باشد، انجام دهد. 

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب در طول یک دوره افسردگی بیشتر از آنها در طول دوره شیدایی به دنبال درمان هستند، که ممکن است به مشکلات با تشخیص اشتباه کمک کند.

در طول قرار ملاقات خود، مطمئن شوید که علائم دیگری را که در گذشته تجربه کرده اید، از جمله دوره های شیدایی یا وسواس و اجبار را شرح دهید. این می تواند به پزشک شما کمک کند تا تشخیص دقیقی بدهد و درمان مناسب را توصیه کند، چه مبتلا به اختلال دوقطبی، OCD، هر دو یا برخی از شرایط سلامت روان دیگر باشید.

خلاصه

وقتی وسواس و اختلال دوقطبی با هم اتفاق می‌افتند، می‌تواند تشخیص هر دو بیماری را سخت‌تر کند. صحبت با پزشک در مورد علائم خود و یادداشت هر گونه دوره شیدایی می تواند به تشخیص دقیق تری کمک کند.

اختلال دوقطبی و وسواس

تحقیقات ارتباط قوی بین اختلال دوقطبی و وسواس را نشان داده است. همبودی در میان بیماری های روانپزشکی بسیار رایج است، اما وقوع همزمان وسواس و اختلال دوقطبی می تواند به ویژه مختل کننده و درمان آن چالش برانگیز باشد.

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد همپوشانی بین این دو وضعیت ممکن است به این دلیل باشد که علائم وسواس ممکن است در واقع علائم دوره‌های افسردگی دوقطبی باشد و نه یک رخداد جداگانه وسواس.

هر چند وقت یکبار اختلال وسواس و اختلال دوقطبی همزمان اتفاق می افتد؟

تحقیقات نشان می‌دهد که حدود 20 درصد از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، در طول زندگی خود، همزمان با OCD نیز بروز می‌کنند. [درمان اختلال دوقطبی همراه و اختلال وسواس اجباری: یک مرور سیستماتیک]. هنگامیکه علائم وسواس وجود دارد، معمولاً ثانویه به اختلال دوقطبی رخ می دهد، در حالی که یک روند بیماری جداگانه را نشان می دهد. 

به طور کلی، به نظر می رسد افرادی که هم تحت تاثیر اختلال دوقطبی و هم وسواس هستند، دارای میزان بسیار بالایی از سایر اشکال بیماری روانی هستند. به ویژه، اختلال پانیک (هراس) و همچنین اختلالات کنترل تکانه. تحقیقات همچنین نشان داده است که افراد مبتلا به وسواس و اختلال دوقطبی شدت بیماری بالاتر، نیاز بیشتری به استراتژی‌های درمانی خاص و افزایش خطر خودکشی دارند.

اگرچه یک ژن خاص وجود ندارد که وسواس و اختلال دوقطبی را به هم مرتبط کند، شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد این دو اختلال ممکن است در برخی از ژن ها مشترک باشند. از نظر رفتاری، هم افراد مبتلا به اختلال دوقطبی و هم افراد مبتلا به وسواس کاهش در انواع خاصی از حافظه کلامی را نشان می دهند.

خلاصه

غیر معمول نیست که وسواس و اختلال دوقطبی با هم رخ دهند. با این حال، کاملاً مشخص نیست که آیا وسواس همیشه یک بیماری جداگانه است یا اینکه برخی از علائم وسواس تظاهرات اختلال دوقطبی می باشد.

درمان

هم اختلال دوقطبی و هم وسواس می‌توانند توانایی فرد را برای عملکرد معمولی مختل کنند. آنها همچنین می توانند باعث ناراحتی قابل توجهی شوند. روشهای درمانی وجود دارد که می تواند به کاهش علائم کمک کند.

درمان وسواس

درمان های رایج برای وسواس شامل داروها، درمان شناختی رفتاری (CBT) و مواجهه و پیشگیری از پاسخ است. داروهای ضد افسردگی SSRI ممکن است برای درمان علائم OCD مفید باشند، اما گاهی اوقات می‌توانند باعث بروز دوره‌های شیدایی یا هیپومانیک در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی شوند.

درمان اختلال دوقطبی

مدیریت اختلال دوقطبی اغلب شامل روان درمانی و دارو است. CBT معمولاً و همچنین تثبیت کننده های خلق ، داروهای ضد روان پریشی آتیپیک و داروهای ضد افسردگی استفاده می شود.

پیامدهای درمان

وقتی اختلال دوقطبی و وسواس با هم اتفاق می‌افتند، علائم اختلال دوقطبی نسبت به شرایط دوقطبی که بدون وسواس رخ می‌دهند بسیار بدتر و دشوارتر می‌شوند.

افراد مبتلا به اختلال وسواس و اختلال دوقطبی نیز تمایل بیشتری به استفاده و سوء مصرف موادی مانند مواد مخدر و الکل دارند. استفاده از مواد اغلب درمان را پیچیده تر می کند و معمولاً نتایج بدتری را پیش بینی می کند.

همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد وقتی وسواس با اختلال دوقطبی رخ می‌دهد، اجبارهای بررسی کمتر اما وسواس‌های مرتبط با موضوعات مذهبی و جنسی بیشتر است.

توجه به این نکته ضروری است که وسواس در حضور اختلال دوقطبی ممکن است نیاز به استفاده از استراتژی‌های درمانی مختلف داشته باشد، زیرا بسیاری از داروهای ضد افسردگی که معمولاً برای درمان وسواس استفاده می‌شوند می‌توانند گاهی اوقات علائم شیدایی یا هیپومانیا را تشدید یا حتی ایجاد کنند.

تثبیت خلق باید اولویت درمان باشد. داروهای SSRI ممکن است غیرضروری باشند و درمان شناختی رفتاری برای علائم وسواس ترجیح داده شود.

اولویت های درمانی

همچنین، هنگامی که وسواس و اختلال دوقطبی همزمان رخ می دهند، پیشنهاد شده است که درمان علائم اختلال دوقطبی به دلیل ماهیت بالقوه مخرب و مضر آنها اولویت دارد.

سخن آخر

بروز اختلال دوقطبی و وسواس با هم غیرمعمول نیست. تجربه هر دو وضعیت به طور همزمان می تواند تشخیص را چالش برانگیزتر کند، بنابراین اگر علائم هر یک از این بیماری ها را دارید، مهم است که با یک متخصص روانپزشک صحبت کنید. 

در حالی که همزمانی این دو حالت می تواند نگرانی های خاصی را در طول درمان ایجاد کند، گزینه های درمانی موثری وجود دارد. تشخیص و درمان مناسب می تواند به شما کمک کند علائم خود را مدیریت کنید و زندگی خود را به بهترین شکل انجام دهید.

سوالات متداول

هنگامی که شما مبتلا به OCD و اختلال دوقطبی هستید، چه درمانی اولویت دارد؟

برخی از محققان پیشنهاد می کنند که تثبیت خلق باید تمرکز اصلی درمان باشد زیرا مخل ترین و بالقوه مضر است. درمان های روان درمانی، مانند CBT، می تواند برای علائم اختلال دوقطبی و وسواس مفید باشد.

چگونه به فردی که دارای اختلال دوقطبی و OCD است کمک می کنید؟

شما می توانید با گوش دادن، حمایت و توجه به تغییرات خلق و رفتار آنها کمک کنید. همچنین ممکن است آنها را تشویق کنید تا با یک متخصص روانپزشک صحبت کنند و نگرش مثبتی در مورد درمان اطراف خود داشته باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که حمایت اجتماعی مثبت در مورد درمان سلامت روان می‌تواند تبعیت از درمان را بهبود بخشد. 

بیشتر بدانید: چگونه به یک عزیز مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کنیم

چه داروهایی می توانند OCD و اختلال دوقطبی را درمان کنند؟

تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده از تثبیت‌کننده‌های خلق همراه با توپیرامات و ضد تشنج مانند سدیم والپروآت و کاربامازپین می‌تواند در مدیریت اختلال دوقطبی همراه و OCD مفید باشد. استفاده از الانزاپین (ضد روان پریشی) همراه با SSRI یا کلومیپرامین (ضد افسردگی سه حلقه ای) نیز می تواند موثر باشد.

منبع

The Link Between OCD and Bipolar Disorder

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *