
اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) یک بیماری سلامت روانی است که در آن فرد افکار مزاحم (وسواس) را تجربه می کند و برای رهایی از اضطراب ناشی از وسواس، دست به اعمال خاصی (اجبار) می زند . اجبارها اغلب با ماهیت وسواس ارتباطی ندارند و پیامدهای نامطلوب آن تقریباً همیشه تصور و غیرمنطقی هستند. برخلاف بیشتر تظاهرات وسواس، وسواس رویداد واقعی به جای انتظارات تصوری از رویدادهای آینده، حول یک رویداد واقعی که در گذشته رخ داده است، متمرکز است. در حالی که همه احساس گناه یا پشیمانی می کنند، افراد مبتلا به وسواس واقعی بر تجربه ای متمرکز می شوند که باعث می شود شخصیت یا اخلاق خود را زیر سوال ببرند و درگیر افکار و اعمالی می شوند که به دنبال اطمینان دهی به خود هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وسواس رویداد واقعی و درمان آن، ادامه مطلب را بخوانید.
وسواس رویداد واقعی چیست؟
افراد مبتلا به وسواس رویداد واقعی (که به آن وسواس واقعی نیز می گویند) به رویدادهای واقعی یا تجربیات گذشته که باعث شده اخلاقیات خود را زیر سوال ببرند، متمرکز می شوند و باعث می شود احساس کنند که فرد خوبی نیستند. آنها ممکن است این رویداد را بارها و بارها در ذهن خود تکرار کنند، تمام جزئیات را تجزیه و تحلیل کنند، و نقش خود را در آن و هر آسیبی که ممکن است از طریق اعمال خود ایجاد کرده باشند، موشکافی کنند.
آنها ممکن است در مورد عواقب احتمالی این رویداد، مانند قطع رابطه با یک عزیز، نگران باشند. آنها همچنین احتمالاً اقداماتی را برای اطمینان دهی به خود انجام می دهند، اگرچه این اطمینان کوتاه مدت است.
این رویداد می تواند چیزی جزئی باشد، مانند یک اظهارنظر بی ادبانه به نماینده خدمات مشتری، چیزی مهم مانند مصرف مشروبات الکلی حین رانندگی، یا هر چیزی که باعث ترس آنها از این باشد که فرد بدی هستند.
آنها ممکن است بر روی یک رویداد اخیر یا چیزی خوب در گذشته متمرکز شوند، مانند کالایی که دههها پیش در کودکی از یک فروشگاه دزدیدهاند.
وسواس رویداد واقعی معمولاً شامل سه جزء زیر است:
- رویداد : واقعا چه اتفاقی افتاده است
- وسواس : افکار مزاحم در مورد آنچه اتفاق افتاده است، اغلب غیرمنطقی یا اغراق آمیز
- اجبار : اقداماتی که برای کسب اطمینان موقت انجام می شود
وسواس مرتبط با تروما
علائم وسواس همچنین ممکن است توسط تجربیات واقعی زندگی مانند تروما ایجاد شود . تجارب آسیب زا می تواند شامل سوء استفاده، بی توجهی یا سایر اختلالات در زندگی خانوادگی باشد.
وسواس های رایج در وسواس رویداد واقعی
وسواس وسواس رویداد واقعی می تواند از هر چیزی که باعث نگرانی فرد در مورد شخصیت اخلاقی خود شود، مانند اینکه آیا او یک فرد خوب است یا پیامدهای بالقوه آینده ناشی از این رویداد ایجاد می شود.
این وسواس ها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- نگران هستند که آنها چیزی متعصبانه یا توهین آمیز گفته یا انجام داده اند که به شخصی که برایشان مهم است آسیب رسانده است
- با این باور که به دلیل گفته یا انجام آنها اتفاق بدی افتاده است
- ترس از عواقب، مانند مجازات یا “لغو” شدن، یا نگرانی در مورد گرفتار شدن
- باور داشتن اعمال آنها باعث آسیب یا رنج برای غریبه ها شده است
- احساس میکنند که ممکن است ریاکارانه، غیرواقعی، ناعادلانه و/یا فریبکار بودهاند.
- نگران کردن افکار یا اعمال آنها آنها را به یک فرد بد تبدیل می کند
- نگران مرتکب جنایت شده اند
- داشتن افکار مکرر در مورد اعتراف به اشتباه
- داشتن احساسات شدید و طاقت فرسا از شرم، گناه یا خجالت نسبت به چیزی که گفته یا انجام داده است
- داشتن فکرهای مکرر مبنی بر اینکه اشتباه بزرگی مرتکب شدند و اکنون زندگی هرگز مثل قبل نخواهد بود
- داشتن افکار، تصاویر و/یا خاطرات مزاحم درباره یک رویداد یا اتفاقی که پس از آن رخ داده است
- تعجب می کنم که اگر “X” را نمی گفتند یا انجام نمی دادند چه اتفاقی می افتاد
بیشتر بخوانید: نشخوار فکری چیست؟
افراد مبتلا به وسواس رویداد واقعی تمایل دارند که اهمیت اعمال خود را بیش از حد ارزیابی کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است مرتباً در مورد چیز آزاردهندهای که در مدرسه ابتدایی به همکلاسیشان گفتهاند نشخوار کنند و نگران باشند که باعث آسیب دائمی آنها شود، وقتی همکلاسیشان آن حادثه را به خاطر نمیآورد.
اگر نتوانند تمام جزئیات رویداد را به وضوح به خاطر بسپارند، احتمالاً تصور می کنند اتفاق بدی افتاده است.
این وسواس ها باعث ایجاد اضطراب می شود که نیاز فوری به جستجوی پاسخ یا اطمینان ایجاد می کند.
اجبارهای رایج در وسواس رویداد واقعی
یک فرد مبتلا به وسواس واقعی سعی می کند با اعمال اجباری اضطراب ناشی از وسواس های خود را تسکین دهد. اینها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- به دنبال مجازات برای اعمال خود
- مرور مکرر رفتارهای گذشته، جستجوی اشتباهات و ارزیابی اعمال آنها
- اعتراف یا عذرخواهی بی مورد به خاطر اشتباهات خود (اغلب پس از گذشت مدت طولانی)
- درگیر شدن در تنبیه خود با انتقاد از خود و/یا انکار خود از داشتن احساسات یا تجربیات مثبت
- به دنبال کسب اطمینان از دوستان و خانواده مبنی بر اینکه کار بدی انجام ندادهاند یا اینکه فرد بدی نیستند، گاهی اوقات از موقعیتهای فرضی پیشرونده استفاده میکنند.
- انجام تحقیقات آنلاین در مورد چگونگی طلب بخشش و/یا اینکه چگونه خود را ببخشند
- مشاهده شخصی که معتقد بودند به او آسیب رسانده است تا مشخص شود آیا اقدامات آنها تأثیر منفی بر آن شخص داشته است یا خیر
- درخواست بخشش مکرر از شخص ظالم
- اعتراف مکرر به چیزهای منفی قبلی که گفته یا انجام شده است
- به دنبال راه هایی برای اثبات اینکه آنها فرد خوبی هستند، هستند
- درگیر شدن در رفتارهای افراطی با هدف تبدیل شدن به یک فرد بهتر
- انجام زیاده روی در کارهای خیر برای جبران گناهانشان
- پرسش میکنند تا در مورد پیامدهای بالقوه اقدامات گذشته جویا شوند
- مکرراً به این فکر می کنند که اگر مجبور به انجام آن بودند، چه کاری را متفاوت انجام می دادند
- تجسم مجدد رویداد به روشی که دوست داشتند پیش برود
- اجتناب از یادآوریهایی مانند مکانها، تصاویر و افراد مرتبط با رویداد
تسکین ناشی از این اجبارها معمولاً موقتی است. افکار مزاحم دوباره به درون نفوذ می کنند و چرخه دوباره شروع می شود.
وسواس رویداد واقعی چه تفاوتی با احساس گناه یا شرم دارد؟
همه به تجربیات گذشته فکر می کنند و تا حدی احساس گناه یا شرم می کنند. با این حال، افرادی که وسواس رویداد واقعی را تجربه می کنند، در عبور از این رویدادها مشکل دارند.
تحت شرایط معمول، تجربه احساس گناه می تواند به افراد کمک کند از اشتباهات خود بیاموزند و در آینده بهتر عمل کنند، در حالی که شرم به جای اعمال خاصی که ممکن است منجر به تغییرات مثبت شود، مولد کمتری دارد.
با این حال، افراد مبتلا به وسواس رویداد واقعی احساس گناه و شرمندگی را تجربه می کنند که شدیدتر است و بر توانایی آنها برای عملکرد خوب تأثیر می گذارد. برای افراد مبتلا به وسواس واقعی دشوارتر است که از طریق این احساسات کار کنند، آنها را آشتی دهند و ادامه دهند.
افراد مبتلا به وسواس رویداد واقعی دارای تحریف های شناختی هستند (روش هایی که ذهن اطلاعات را منحرف می کند یا تحریف می کند)، مانند:
- تفکر همه یا هیچ: این طرز تفکر بر افراط و تفریط تمرکز می کند و هیچ چیز در این بین نیست. نمونه ای از تفکر همه یا هیچ این است: “به دلیل کاری که انجام دادم، من ناصادق هستم.”
- بزرگنمایی: که به آن فاجعه سازی نیز می گویند، فرد یک رویداد نسبتاً جزئی را به صورت اغراق آمیز درک می کند. نمونه ای از بزرگنمایی این است: “من یک اشتباه وحشتناک مرتکب شدم و هرگز نمی توانم خودم را ببخشم.”
- استدلال عاطفی: فرد بر این باور است که احساسی که دارد گواه چیزی واقعی است. مثالی از استدلال عاطفی این است: “من احساس ترس می کنم، بنابراین باید خطری وجود داشته باشد.”
- شخصی سازی: فرد مسئولیت و سرزنش وقایعی را که خارج از کنترل اوست به عهده می گیرد. نمونه ای از شخصی سازی این است: “اگر بهتر از والدینم مراقبت می کردم، بیماری آنها بدتر نمی شد.”
درمان وسواس رویداد واقعی
خط اول درمان وسواس روان درمانی رفتاری (گفتار درمانی) است. دارو در ترکیب با درمان می تواند برای برخی افراد مفید باشد.
مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP)
این درمان مبتنی بر شواهد شامل مواجهه با ترسهایش است تا به او کمک کند یاد بگیرد که نسبت به محرکهای خود واکنش کمتری نشان دهد. ERP مکانی امن برای نگرانی های چالش برانگیز و تلاش برای افزایش توانایی فرد برای تحمل عدم اطمینان، ناراحتی و شک فراهم می کند.
اهداف درمان کاهش پریشانی مرتبط با محرک ها یا موقعیت های محرک و کاهش اختلالات عملکردی در زندگی روزمره است.
نمونه هایی از مواجهه در طول درمان ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- گوش دادن به موسیقی یا دیدن تصاویری که آنها را به یاد رویداد می اندازد
- بازدید از محلی که رویداد در آن برگزار شد
- نوشتن روایتی از رویداد
- تصور همه راه هایی که کلمات و/یا اعمال آنها بر شخص یا افراد دیگر تأثیر منفی گذاشته است.
- نوشتن یک داستان بدترین سناریو از رویداد و پیامدهای منفی آن برای شخص یا افراد دیگر
- نوشتن یک داستان عدم قطعیت که توضیح می دهد چگونه آنها هرگز به طور قطع نمی دانند که چگونه شخص یا افراد دیگری تحت تأثیر قرار گرفته است.
- ایجاد یک اعتراف کتبی از آنچه اتفاق افتاده است یا از آنچه می ترسند رخ داده است
- نوشتن داستانی در مورد اینکه چگونه رفتار آنها پیامدهای منفی خواهد داشت، مانند اینکه هرگز نمی توانند وسواس در مورد رویداد را متوقف کنند. فرار از ارتکاب جرم؛ طرد شدن توسط دیگران؛ یا باور داشته باشید که زندگی هرگز مثل قبل نخواهد بود
در ارتباط با تجارب مواجهه، درمان شامل پیشگیری از پاسخ است که برای حذف اجبارها و ساختارشکنی تشریفات است. مثالها عبارتند از:
- خودداری از کسب اطمینان یا تحقیق در اینترنت، رسانه های اجتماعی و غیره.
- فعالانه به دنبال لذت و تجربیات مثبت باشید و از تجربه های لذت بخش خودداری نکنید
- خودداری از عذرخواهی
- خودداری از اعتراف مکرر به چیزهایی که گفته شده یا انجام شده است
- پرهیز از یادآوری (مکان ها، تصاویر، افراد و …) که مربوط به رویداد است و به خود اجازه می دهند که به طور طبیعی با این یادآوری ها مواجه شوند.
- قطع اجبارهای مرور ذهنی با هدایت مجدد ذهن به یک موضوع خنثی تر یا تمرین ذهنی
- خودداری از انجام هر گونه رفتار اجباری دیگر برای کسب اطمینان بیشتر در مورد رویداد و پیامدهای آن
درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری (CBT) شامل شناسایی الگوهای فکری و رفتاری مشکل ساز و تغییر تدریجی آنها به الگوهای سالم است.
شکل اصلی CBT مورد استفاده برای وسواس، مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP) است.
تحت راهنمایی یک متخصص بهداشت روان، افراد مبتلا به وسواس با شدت های تدریجی در معرض ترس های خود قرار می گیرند. برای یک فرد مبتلا به وسواس رویداد واقعی، این ممکن است به این معنا باشد:
- اجازه دادن به افکار مزاحم
- مواجهه با چیزهایی مانند موسیقی یا تصاویر که باعث می شود به رویداد یا تجربه فکر کنند
- نوشتن داستان یا آهنگ، یا خلق آثار هنری در مورد رویداد یا پیامدهای ترسناک آن
- بازدید از محل برگزاری
- درگیر شدن در اعمالی که باعث تحریک افکار وسواسی می شود
در طول این مواجهه، از فرد خواسته می شود که در برابر انجام هر گونه اجبار یا اقدامی برای کاهش اضطراب مقاومت کند.
با گذشت زمان و مواجهه های مکرر، فرد ظرفیت بیشتری برای مقاومت در برابر اجبار ایجاد می کند و در حالت ایده آل، وسواس ها کاهش می یابد.
دارو
داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی ممکن است برای کمک به مدیریت علائم، به ویژه همراه با درمان برای تقویت اثربخشی هر دو درمان استفاده شود. گاهی اوقات، انواع دیگری از داروها برای افزایش مزایای داروهای ضد افسردگی استفاده می شود.
داروهای ضد افسردگی که ممکن است تجویز شوند عبارتند از:
مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
- پروزاک (فلوکستین)
- پاکسیل (پاروکستین)
- سیتالوپرام
- لووکس (فلووکسامین)
- زولوفت (سرترالین)
- اس سیتالوپرام
مهارکننده های بازجذب سروتونین- نوراپی نفرین (SNRIs)
- دس ونلافاکسین
- افکسور (ونلافاکسین)
- دولوکستین
- کلومیپرامین
ذهن آگاهی
ذهن آگاهی شامل اجازه دادن به افکار است که بیایند و بروند بدون اینکه آنها را قضاوت کنیم.
درمان پذیرش و تعهد (ACT) نوعی روان درمانی است که جنبه های ذهن آگاهی را ادغام می کند و می تواند به افراد مبتلا به وسواس آموزش دهد که افکار مزاحم خود را بپذیرند، نه اینکه به آنها واکنش نشان دهند یا به آنها پاسخ دهند.
یکی از اهداف ACT این است که افکار مزاحم را از متفکر جدا کند و به آنها اجازه دهد تا به عنوان موجودیت های جداگانه دیده شوند و اقداماتی را بر اساس ارزش های فرد انجام دهند نه وسواس های او. به این ترتیب، آنها می توانند فکر را به عنوان یک “فکر وسواسی”، نه به عنوان یک واقعیت، تصدیق کنند.
افکار همچنین می توانند دوباره قالب بندی شوند. به عنوان مثال، به جای اینکه فکر کنند “من آدم وحشتناکی هستم” ممکن است فکر کنند “از اینکه این کار را کردم احساس بدی دارم.” برچسب زدن به عمل – نه شخص – فضایی را برای تغییرات مثبت می دهد.
از آنجا، فرد می تواند گام های عملی برای بهبود وضعیت در حال حاضر بردارد و/یا از تکرار رفتار در آینده اجتناب کند. این کمک می کند تا به جای گرفتار شدن در یک چرخه وسواسی اجباری، موقعیت را به روشی سالم و سازنده پشت سر بگذارید.
گروه های پشتیبانی وسواس
گروه های حمایتی جایگزینی برای درمان های حرفه ای مانند درمان نیستند، اما می توانند بسیار ارزشمند باشند. صحبت کردن با دیگرانی که تجربیات شما را به طور مستقیم درک می کنند، راهی عالی برای تقویت جامعه، به اشتراک گذاری منابع و ارائه و دریافت پشتیبانی است.
بنیاد بین المللی OCD اطلاعات مفیدی در مورد چگونگی پیدا کردن (یا شروع) گروه های حمایتی ارائه می دهد.
رژیم غذایی و تغییر سبک زندگی
وسواس را نمی توان تنها با تغییرات سبک زندگی درمان کرد، اما ایجاد عادات سالم برای سلامت کلی مهم است و می تواند حمایت بزرگی برای درمان های سنتی باشد .
عادات سالمی که ارزش پذیرش دارند عبارتند از:
- مصرف غذاهای مقوی
- به طور منظم بدن خود را حرکت دهید
- داشتن خواب با کیفیت کافی
- تمرینات تمدد اعصاب، مانند یوگا، تمرکز حواس یا مدیتیشن
- پرهیز/محدود کردن تنباکو، کافئین و الکل
- پیروی از برنامه درمانی شما
- درگیر شدن در فعالیت هایی که از آن لذت می برید
- تقویت و حفظ روابط مثبت
خلاصه
وسواس رویداد واقعی شکلی از وسواس است که در آن فرد دچار افکار و احساس گناه در مورد یک رویداد واقعی می شود که زمانی در گذشته اتفاق افتاده است. این افکار باعث می شود که اخلاقیات خود را زیر سوال ببرند. اقدامات اجباری در تلاش برای مدیریت اضطراب ناشی از وسواس ها دنبال می شود.
وسواس رویداد واقعی معمولاً با دارو درمانی و/یا رفتار درمانی درمان می شود. عادات سبک زندگی سالم و ذهن آگاهی نیز ممکن است مفید باشد.
سوالات متداول
چه چیزی باعث وسواس رویداد واقعی می شود؟
عواملی که ممکن است بر توسعه وسواس تأثیر بگذارد عبارتند از:
- ژنتیک
- ساختار و عملکرد مغز
- عوامل محیطی، مانند ترومای دوران کودکی یا سندرم PANDAS
آیا وسواس رویداد واقعی یک تشخیص جداگانه است؟
وسواس قبلاً به عنوان یک اختلال اضطرابی طبقه بندی شده است . با این حال، اکنون توسط انجمن روانپزشکی آمریکا به عنوان اختلال خود طبقه بندی شده است. وسواس رویداد واقعی یکی از راه هایی است که در آن وسواس می تواند ظاهر شود، اما در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، کتابچه راهنمای انجمن روانپزشکی آمریکا برای تشخیص اختلالات سلامت روان، بیماری جداگانه ای نیست .
آیا وسواس می تواند خاطرات شما را تحریف کند؟
وسواس رویداد واقعی حول خاطرات واقعی تجربیات خاص متمرکز است. در حالی که خاطرات هیچ کس 100٪ دقیق نیست، خاطرات مربوط به این شکل از وسواس در واقعیت است.
وسواس حافظه کاذب نوعی وسواس است که در آن فرد افکار مشکوک مزاحم درباره رویدادهای گذشته دارد. به عنوان مثال، شخصی ممکن است نگران باشد که در گذشته در حین رانندگی با اتومبیل خود با شخصی برخورد کرده است، اما نمی تواند تشخیص دهد که آیا آن رویداد واقعاً اتفاق افتاده است یا توسط ذهن او ساخته شده است.