
اصطلاح شیدایی-افسردگی با انتشار سومین ویرایش در سال 1980 “راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی” به اختلال دوقطبی تغییر یافت. اصطلاح شیدایی-افسردگی و شیدایی به شدت دارای انگ بود، بنابراین تغییر برچسب برای کمک به به حداقل رساندن نگرش منفی نسبت به این بیماری در نظر گرفته شد. تغییر نام این بیماری همچنین به پزشکان اجازه میدهد تا وضعیت را بهتر تشخیص دهند.
طبق گزارش موسسه ملی سلامت روان، حدود 2.8 درصد از بزرگسالان در ایالات متحده دارای اختلال دوقطبی هستند.
ریشه های باستانی اصطلاح شیدایی-افسردگی و اختلال دو قطبی
عبارت « افسردگی » ریشه در یونان باستان دارد، جایی که این اصطلاح در اوایل قرن اول برای توصیف علائم بیماری روانی استفاده می شد.
امیلی مارتین نویسنده در کتاب خود با عنوان «اکتشافات دوقطبی: شیدایی و افسردگی در فرهنگ آمریکایی» می نویسد: «یونانیان معتقد بودند که آشفتگی ذهنی می تواند شامل عدم تعادل در بین سرشتها شود، مانند زمانی که سرشت مالیخولیایی، توسط جریان خون گرم شود، به مخالف آن یعنی شیدایی تبدیم می شود.»
“شیدایی-افسردگی” به چه معناست؟
در اواخر دهه 1800، ژان پیر فالره، روانپزشک فرانسوی، «folie circulaire» یا جنون ادواری، دوره های شیدایی و مالیخولیایی را شناسایی کرد که دوره هایی بدون علائم از هم جدا می شدند. به دلیل کارهای او اصطلاح روان پریشی شیدایی- افسردگی نام این اختلال روانپزشکی شد. قابل توجه است که واژه «روان پریشی»در این تعریف گنجانده شده است، بنابراین همه انواع آنچه که ما به عنوان اختلال دوقطبی می شناسیم که شامل ویژگی های روان پریشی نمی شود را حذف می کند.
در سال 1902، امیل کریپلین آنچه را که قبلا به عنوان روان پریشی واحد تلقی می شد به دو دسته سازماندهی و طبقه بندی کرد. شیدایی-افسردگی اصطلاحی بود که او برای توصیف بیماری های روانی با محوریت مشکلات عاطفی یا خلقی استفاده می کرد. Dementia praecox ، که به معنای واقعی کلمه به معنای «جنون زودرس» است و بعدها به اسکیزوفرنی تغییر نام داد ، عنوان او برای بیماری های روانی ناشی از فکر یا مشکلات شناختی بود.
در اوایل دهه 1950، کارل لئونهارد اصطلاح دوقطبی را برای افتراق افسردگی تک قطبی ( اختلال افسردگی اساسی ) از افسردگی دوقطبی معرفی کرد. در سال 1980، با انتشار سومین ویرایش «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی» (DSM)، اصطلاح شیدایی-افسردگی به طور رسمی در سیستم طبقه بندی به اختلال دوقطبی تغییر یافت.
اختلال دوقطبی در مقابل شیدایی-افسردگی
در چند دهه اخیر، حرفه پزشکی، و به طور خاص روانپزشکی، تلاشی هماهنگ برای تغییر زبان بومی به اصطلاح رسمی تشخیصی DSM اختلال دوقطبی انجام داده است. دلایل مختلفی برای این تغییر ذکر شده است، از جمله:
- شیدایی-افسردگی عموماً برای نشان دادن طیف وسیعی از بیماریهای روانی مورد استفاده قرار میگیرد، و با پیچیدهتر شدن سیستمهای طبقهبندی، اصطلاح جدید اختلال دوقطبی به وضوح بیشتر در تشخیص کمک میکند.
- اصطلاحات «شیدا» و «شیدایی» به شدت دارای انگ شده اند. عبارات رایجی مانند «دوشنبه دیوانه»، «شیدای آدم کش»، «دیوانه» و مانند آن را در نظر بگیرید. به طور مشابه، اصطلاح «افسردگی» توسط عموم مردم برای دورههایی از غم و اندوه استفاده میشود که واقعاً به عنوان افسردگی بالینی واجد شرایط نیستند .
- اختلال دوقطبی بیشتر یک اصطلاح بالینی است و بنابراین از لحاظ احساسی بار کمتری دارد.
- شیدایی-افسردگی بر علائم عاطفی غالب تأکید دارد، اما به نظر میرسد علائم فیزیکی و/یا شناختی را نیز حذف میکند.
- اصطلاح شیدایی-افسردگی نسخههای سیکلوتایمیک یا هیپومانیک (اختلال دوقطبی II) این اختلال را مستثنی میکند.
انواع اختلال دوقطبی
سه نوع اختلال دوقطبی در DSM-5 شناسایی شده است. آنها عبارتند از:
- اختلال دوقطبی I: برای تشخیص این نوع، باید دوره های مانیک یا مختلط حداقل یک هفته طول بکشد یا علائم شیدایی به اندازه کافی شدید باشد که نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشید. اپیزودهای افسردگی نیز اغلب وجود دارد.
- اختلال دوقطبی II: دوره های هیپومانیک یا افسردگی در این نوع اتفاق می افتد، اما دوره های شیدایی نه.
- اختلال سیکلوتایمیک یا سیکلوتایمیا: این نوع نوعی دوقطبی خفیفتر است و زمانی تشخیص داده میشود که برای حداقل دو سال هم دورههای افسردگی هیپومانیک و هم دورههای افسردگی خفیفتری داشته باشید.
طبقه بندی های مختلف اختلال دوقطبی
یافته های اخیر در مورد اختلال دوقطبی
علاوه بر تغییر نحوه طبقه بندی این اختلال در DSM، محققان درک بهتری از نحوه بروز علائم در جمعیت های مختلف ایجاد کرده اند. به عنوان مثال، در حالی که این عارضه مردان و زنان را با نرخ های تقریباً یکسانی تحت تأثیر قرار می دهد، ممکن است علائم متفاوتی را تجربه کنند.
مردان معمولاً دورههای خلقی شدیدتری را تجربه میکنند و به احتمال زیاد به اختلال مصرف مواد همبود نیز مبتلا هستند. زنان اغلب بین دوره های شیدایی و افسردگی چرخه می زنند و دوره های افسردگی بیشتری را تجربه می کنند.
هیچ درمانی برای این عارضه وجود ندارد، اما درمان هایی پدید آمده اند که می توانند به افراد در مدیریت موثر علائم خود کمک کنند. داروهای مورد استفاده برای درمان اختلال دوقطبی شامل داروهای ضد تشنج، ضد روان پریشی، داروهای ضد افسردگی، بنزودیازپین ها و سایر داروها است. روان درمانی نیز اغلب در کنار دارو استفاده می شود و می تواند شامل رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) و درمان شناختی رفتاری (CBT) باشد.
سوالات متداول در مورد اختلال دوقطبی
DSM چیست؟DSM که مخفف راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی است، راهنمای تشخیصی منتشر شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا است که اختلالات سلامت روان را طبقه بندی می کند. پزشکان و متخصصان روانپزشک از آن برای تشخیص بیماری های روانی، از جمله اختلال دوقطبی استفاده می کنند.از زمان معرفی آن در سال 1952، چندین بار مورد بازبینی قرار گرفته است. جدیدترین ویرایش عمده با انتشار DSM-5 در سال 2013 اتفاق افتاد، با یک ویرایش متنی معروف به DSM-5-TR که در می 2022 منتشر شد.
آیا افسردگی بالینی همان دوقطبی است؟نه، این دو بیماری علائم مشابهی دارند، اما آنها تشخیص های متمایز هستند. دوره های افسردگی که در اختلال دوقطبی رخ می دهد علائم افسردگی را نشان می دهد. برخلاف افسردگی بالینی، اختلال دوقطبی شامل دوچرخه سواری بین افسردگی و شیدایی یا هیپومانیا است.
بیشتر بدانید: افسردگی در مقابل اختلال دوقطبی: تفاوت چیست؟
آیا اختلال دوقطبی ارثی است؟اعتقاد بر این است که اختلال دوقطبی پیوند ژنتیکی قابل توجهی دارد. تحقیقات نشان داده است افرادی که والدینشان مبتلا به اختلال دوقطبی هستند، 10 برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به این بیماری هستند. عوامل دیگری که ممکن است نقش داشته باشند عبارتند از ساختار مغز، آسیب مغزی، استرس، ضربه، مصرف مواد و تغییرات هورمونی.
بیشتر بدانید: آیا فرزند من اختلال دوقطبی را به ارث می برد؟