
وسواس خالص، همچنین به عنوان OCD صرفاً وسواسی میشناسند. شکلی از اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) است که با افکار مزاحم، ناخواسته و غیرقابل کنترل (یا وسواس) مشخص می شود. در حالی که فردی که وسواس خالص را تجربه می کند ممکن است در رفتارهای آشکار مرتبط با افکار مزاحم خود، مانند شمارش، ترتیب دادن، یا شستن دست ها شرکت نکند، این اختلال در عوض با تشریفات ذهنی پنهان همراه است.
وسواس خالص گاهی اوقات به اشتباه به عنوان شکل “کمتر شدید” وسواس دیده می شود. برای کسانی که علائم این اختلال را تجربه می کنند، افکار مزاحم مشخصه می توانند بسیار مخرب و ناراحت کننده باشند.
گاهی اوقات به افرادی درگیر در اجبار نمیشوند بهعنوان «وسواس خالص» یا «OCD صرفاً وسواسی» یاد میشود. اما این نوع بهعنوان تشخیص جداگانه در DSM-5 ، راهنمای تشخیصی که توسط بسیاری از پزشکان و روانپزشکان و روانشناسان استفاده میشود، فهرست نشده است.
وسواس خالص در مقابل اختلال وسواس فکری اجباری
برخی از مطالعات نشان میدهد که ممکن است انواع مختلفی از وسواس وجود دارد. اما برخی دیگر نشان میدهند که اصطلاح “وسواس خالص” ممکن است یک نام اشتباه باشد. در حالی که افرادی که این وسواسها را بدون هیچ گونه اجبار رفتاری آشکار تجربه میکنند، همچنان درگیر مراسمی هستند که ذهنی و نادیدهاند.
مونیکا تی ویلیامز و همکارانش روانشناس بالینی در مقاله خود توضیح می دهند: «شناخت اجبارهایی که قبلاً وسواسی محض در نظر گرفته می شد، می تواند به تشخیص و درمان بهتر افراد مبتلا به وسواس کمک کند.”
با درک وجود چنین آیینهای ذهنی، درمانگران و سایر متخصصان سلامت روان میتوانند از بیماران در مورد این علائم سؤال کنند. بدون چنین سؤال و تلقین، بیماران ممکن است تمایلی به توصیف علائمی که تجربه می کنند نداشته باشند یا حتی ممکن است ندانند که باید در مورد این علائم صحبت کنند.
علائم وسواس خالص
خود اختلال وسواس فکری شامل تکرار وسواس ها و رفتارها (اجبار) می شود. به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به وسواس ممکن است افکار غیرقابل کنترلی در مورد میکروب ها و تمیزی داشته باشد. این افکار منجر به اشتیاق برای شستشوی مکرر دستان خود شود.
افرادی که شکل “صرفاً وسواسی” این اختلال را تجربه می کنند، هنوز طیفی از علائم OCD را تجربه می کنند ، اگرچه اجبار آشکار وجود ندارد. طبق DSM-5، اختلال وسواس فکری-اجباری با وسواس و/یا اجبار مشخص می شود.
وسواس
- تصاویر، افکار و تکانه های مزاحم مکرر که ناراحتی زیادی ایجاد می کند
- تلاش برای نادیده گرفتن، سرکوب یا خنثی کردن افکار وسواسی
اجبارها
- اعمال تکراری، اعم از رفتاری یا ذهنی، که فرد در نتیجه افکار وسواسی احساس می کند مجبور به انجام آن ها است.
- درگیر شدن در اقداماتی با هدف کاهش پریشانی مربوط به وسواس فکری یا جلوگیری از برخی رویدادهای ترسناک
وسواس
وسواس ها افکار، تصاویر یا تمایلات مکرر، مداوم، مزاحم و ناخواسته ای هستند که باعث اضطراب یا پریشانی می شوند. این وسواس اغلب بر افکار جسمی، جنسی، مذهبی یا پرخاشگرانه و همچنین نگرانی در مورد چیزهایی مانند تقارن و آلودگی متمرکز است.
اجبارها
از سوی دیگر، اجبارها ، رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی هستند که فرد مبتلا به وسواس در پاسخ به یک وسواس فکری یا طبق مجموعهای از قوانین سفت و سخت که بر آنها حاکم است انجام میدهد. اجبارها به وضوح بیش از حد هستند یا به روشی واقع بینانه با مشکلی که قرار است به آن رسیدگی کنند، مرتبط نیستند.
در مطالعهای در سال 2011، محققان دریافتند افرادی که “وسواسهای خالص” را تجربه میکنند (که گاهی اوقات به عنوان “افکار تابو” یا “افکار غیرقابل قبول” توصیف میشود) نیز به عنوان راهی برای مدیریت پریشانی خود درگیر مناسک ذهنی میشوند. این مراسم ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- مرور ذهنی خاطرات یا اطلاعات
- تکرار ذهنی کلمات خاص
- لغو ذهنی یا انجام مجدد اعمال خاص
افرادی که از افکار وسواسی مضطرب هستند نیز ممکن است به طور اجباری به دنبال اطمینان باشند . این می تواند مشکل ساز باشد زیرا بسیاری از بیماران ممکن است حتی آن را به عنوان یک اجبار تشخیص ندهند. چنین اطمینان جویی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- درخواست اطمینان از دیگران
- اجتناب از اشیا یا موقعیت های اضطراب آور
- به دنبال اطمینان از خود
- جستجو در اینترنت
یک عارضه اضافی این علامت این است که خانواده و دوستان ممکن است از این درخواست های دائمی برای اطمینان خسته یا آزرده شوند. اما ممکن است این درخواستها توسط دیگران به عنوان نیاز تلقی شود.
اجبارها هنوز در وسواس خالص وجود دارند، اما بسیار کمتر آشکار هستند زیرا تقریباً کاملاً ماهیت ذهنی دارند.
تشخیص وسواس خالص
معیارهای تشخیصی DSM-5 علاوه بر تجربه وسواس و/یا اجبار، موارد زیر را نیز مشخص میکند:
- علائم وسواس نباید به دلیل اثرات فیزیولوژیکی یک ماده (مانند عوارض جانبی یک دارو یا داروی غیرقانونی) باشد. این علائم همچنین نباید به دلیل وجود برخی بیماریهای پزشکی دیگر باشد.
- علائم وسواس وقت گیر هستند، اغلب بیش از یک ساعت در روز طول می کشد. یا باید ناراحتی یا اختلال قابل توجهی در زمینه های شغلی، اجتماعی یا سایر زمینه های حیاتی زندگی ایجاد کنند.
- علائم وسواس را بهتر نمی توان به اختلال روانی دیگری مانند اختلال اضطراب فراگیر، اختلال بدشکلی بدن ، اختلال احتکار ، اختلالات مرتبط با مواد یا اختلال افسردگی اساسی نسبت داد.
اگر شما یا عزیزتان علائم ناراحت کننده ای را تجربه می کنید که شما را از شرکت در فعالیت های روزمره (مانند خوردن، خوابیدن یا رفتن به محل کار) باز می دارد، با یک متخصص سلامت روان تماس بگیرید.
اگرچه تحقیقات محدودی در مورد علل دقیق وسواس خالص وجود دارد، اما مطالعات مختلفی وجود دارد که وسواس و علل آن را بررسی کرده اند. اینها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- عوامل بیولوژیکی : اسکنهای مغزی MRI تفاوتهای ساختاری و عملکردی در مدارهای عصبی (عصبی) مغز را نشان میدهند که بسیاری از افکار، ایدهها و تکانههای روزانه ما را فیلتر یا «سانسور» میکند.
- سابقه خانوادگی : تحقیقات به دلیل ناتوانی در استخدام موارد “خالص” وسواس دشوار بوده است. با این حال، مطالعات نشان داده اند که وسواس خالص در افرادی که خویشاوندان مبتلا به OCD دارند، پنج تا هفت برابر بیشتر است.
- ژنتیک : محققان هنوز یک “ژن OCD” را تعیین نکرده اند. اما این اختلال ممکن است به تغییرات در گروه های خاصی از ژن ها مربوط باشد.
انواع دیگر وسواس
تحقیقات قبلی نشان میدهد که ممکن است سه تا شش زیرگروه وسواس وجود داشته باشد، از جمله شکل وسواس خالص این اختلال. اولین بار در مقاله ای در سال 1994 در مجله روانپزشکی بالینی ، وسواس خالص به عنوان ترکیبی از وسواس جنسی، پرخاشگرانه و مذهبی که با اجبار همراه نبود توصیف شد.
بعدها، تحقیقات بیشتر وسواسهای پرخاشگرانه را به ترس از آسیبهای تکانشی و آسیبهای غیرعمدی تقسیم کردند. آن افکاری که بر آسیبهای تکانشی متمرکز هستند، اغلب بر آنچه که گاهی اوقات «افکار تابو» مرتبط با جنسیت، مذهب و پرخاشگری نامیده میشود، تمرکز میکنند. برخی از انواع رایج OCD که توسط افراد دارای وسواس خالص تجربه می شود ممکن است عبارتند از:
- وسواس آسیب: ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگران. تغییرات شامل آسیب فیزیکی (پرخاشگری به خود یا کشتن خود یا دیگری) و آسیب جنسی، از جمله رفتار جنسی مضر نسبت به کودکان است.
- وسواس پدوفیلیا (pOCD) : افکار و تمایلات جنسی ناخواسته مربوط به کودکان، که گاهی با تشریفاتی مانند شمارش، شستن، یا دعا برای “خنثی کردن” این افکار و اصرار همراه است.
- وسواس در رابطه (ROCD) : افکار ناخواسته و مزاحم که باعث می شود افراد نسبت به احساس جذابیت یا عشق به همسر خود و همچنین میزان تمایل جنسی یا سازگاری طولانی مدت خود شک کنند.
- وسواس های جهت گیری جنسی در OCD (SO-OCD) : اضطراب شدید در مورد گرایش جنسی. HOCD یا “OCD همجنسگرا” نیز نامیده می شود.
درمان وسواس خالص
درمان OCD، از جمله وسواس خالص، اغلب شامل استفاده از دارو در ترکیب با روان درمانی است که می تواند شامل درمان شناختی-رفتاری (CBT)، گروه های حمایتی و آموزش روانشناختی باشد.
روان درمانی
تحقیقات نشان میدهد که درمان شناختی-رفتاری میتواند در درمان وسواس خالص بسیار مؤثر باشد. با این حال، ضروری است که درمانگران و سایر پزشکان سلامت روان اهمیت پرداختن به تشریفات ذهنی زیربنایی را که این نوع فرعی وسواس را مشخص میکنند، درک کنند.
اگر درمانگر معتقد باشد که بیمار فقط از وسواس رنج می برد و مناسک ذهنی همراه با این شناخت ها را نیز درمان نمی کند، درمان آنچنان کامل و موثر نخواهد بود.
در سال 2011، محققان مطالعات فردی را مورد بررسی قرار دادند تا ببینند آیا برخی از زیرگروه های علائم وسواس به رویکردهای درمانی خاص پاسخ بهتری می دهند یا خیر. آنها دریافتند که در اکثر مطالعات، OCD که با وسواس های مذهبی و جنسی بدون اجبار مشخص می شود (یعنی وسواس خالص) با پاسخ ضعیف به درمان های با استفاده از SSRI و مواجهه و پیشگیری از پاسخ همراه است.
مواجهه و پیشگیری از پاسخ، که به عنوان درمان ERP نیز شناخته میشود، نوعی رفتار درمانی است که در درمان سایر تظاهرات OCD نیز استفاده میشود. این شامل یک درمانگر آموزش دیده است که به مشتری کمک می کند تا بدون درگیر شدن در رفتارهای اجباری به یک شی ترس نزدیک شود.
مراجعان عمداً خود را در معرض چیزهایی قرار می دهند که باعث وسواس یا اجبار آنها می شود، اما از انجام رفتارهای اجباری یا افکار وسواسی منع می شوند. هدف از چنین درمانی این است که به بیماران بیاموزد چگونه علائم خود را بدون عمل به اجبار مدیریت کنند. این ناراحتی را در کوتاه مدت افزایش می دهد، اما می تواند علائم و رفتارها را در طول زمان بهبود بخشد.
دارو
داروها ممکن است شامل مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) یا ضد افسردگی سه حلقه ای کلومیپرامین باشند. آنتی سایکوتیک های نسل دوم که به عنوان داروهای ضد روان پریشی آتیپیک نیز شناخته می شوند، برای تقویت SSRI ها استفاده می شوند. یک بررسی نشان داد که تقریباً 40 تا 60 درصد بیماران به درمان با SSRI با کاهش 20 تا 40 درصدی علائم OCD پاسخ میدهند.
درمان خاص (یا ترکیبی از درمان ها) به نیازهای خاص بیمار بستگی دارد. به عنوان مثال، اگر بیمار نتواند یا نخواهد دارو مصرف کند، یک درمانگر ممکن است به تنهایی از CBT استفاده کند. یا ممکن است برای بیمارانی که انگیزهای برای پیگیری درمانهای مبتنی بر مواجهه ندارند یا به ارائهدهنده CBT دسترسی ندارند، داروها را به تنهایی تجویز کنند.
مقابله
اگرچه درمان OCD معمولا مستلزم مشاوره با یک متخصص بهداشت روان واجد شرایط است، تعدادی از استراتژی های خودیاری OCD وجود دارد که می توانید از همین حالا استفاده از آنها را برای کمک به شما یا کسی که دوستش دارید برای مقابله با علائم وسواس خالص شروع کنید.
- راهبردهای آرامش : با توجه به اینکه استرس محرک اصلی علائم وسواس خالص است، یکی از بهترین راهها برای مقابله، یادگیری و تمرین تکنیکهای تمدد اعصاب مانند تنفس عمیق، مدیتیشن ذهنآگاهی، یا آرامسازی پیشرونده عضلانی است.
- ورزش : شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد شرکت در ورزش هوازی می تواند علائم OCD را کاهش دهد.
- گروههای پشتیبانی : هم گروههای پشتیبانی آنلاین و هم حضوری میتوانند با ارائه منابع، اطلاعات یا صرفاً یک گوش شنونده و دلسوز برای افراد مبتلا به وسواس خالص (و همچنین عزیزانشان ) سود زیادی داشته باشند.
وسواس خالص ممکن است شامل رفتارهای ظاهری نباشد که اغلب وقتی مردم به OCD فکر می کنند به ذهنشان خطور می کند. با این حال، تشریفات ذهنی پنهانی که شکل صرفاً وسواسی این اختلال را مشخص می کند، نوعی اجبار است، حتی اگر دیده نشود.
اگر متوجه شدید که وسواسهای آزاردهنده و/یا اجبارهای ذهنی را تجربه میکنید که در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد میکنند، با یک متخصص سلامت روان صحبت کنید. آنها می توانند به شما در درک علائم خود و پیدا کردن بهترین درمان برای رفع نیازهای خود کمک کنند. اگرچه صحبت کردن در مورد افکارتان همیشه آسان نیست، اما اولین بخش از کمک گرفتن است که ممکن است برای تسکین نیاز داشته باشید.