
اختلالات اضطرابی می توانند به اندازه افرادی که تحت تاثیر قرار می دهند متنوع باشند. اینکه چگونه اضطراب برای یک فرد به نظر میرسد و احساس میکند میتواند بسیار متفاوت از شکلی باشد که برای فرد دیگر شکل میگیرد. بخشی از دلیل این تفاوت ها این است که اضطراب و اختلال اضطراب فراگیر می تواند از جهاتی با شخصیت فردی مرتبط باشد.
برای برخی افراد، اضطراب مانند یک نیشگون گرفتن کوچک است که آنها را وادار به انجام کاری می کند که از آن اجتناب می کردند. در حالی که برای دیگران، این شکست وحشتناک است. برای بسیاری، تجربه اضطراب در جایی بین این افراط ها قرار می گیرد.
توضیحات بالقوه برای علت اختلال اضطراب فراگیر (Generalized Anxiety Disorder) نیز متفاوت است. معمولاً توضیحهای بیولوژیکی معمولاً در مرکز توجه قرار میگیرند. اما محققان دریافتهاند که نحوه تجربه اضطراب ممکن است با سبک یادگیری ما در برخورد با احساسات و دنیای اطرافمان نیز مرتبط باشد.
در اینجا آنچه شما باید در مورد اینکه چگونه شخصیت شما ممکن است بر نحوه تجربه اضطراب شما تأثیر بگذارد، و همچنین نکاتی برای چگونگی مقابله با آن است.
اختلال اضطراب فراگیر
فردی که دارای اختلال اضطراب فراگیر است، نگرانی مداوم، بیش از حد و مزاحم را تجربه می کند. برخی از افراد در دوران کودکی به اختلال اضطراب فراگیر مبتلا می شوند در حالی که برخی دیگر تا زمانی که بالغ شوند علائمی ندارند. صرف نظر از زمانی که شروع می شود، مردم اغلب اختلال اضطراب فراگیر را به عنوان یک بیماری مادام العمر تجربه می کنند. همچنین غیرعادی نیست که همزمان با سایر اختلالات روانپزشکی مانند اختلالات خلقی رخ دهد .
اغلب، اختلالات اضطرابی (از جمله اختلال اضطراب فراگیر) را می توان با ترکیبی از دارو و روان درمانی مدیریت کرد. برخی از تغییرات سبک زندگی، مهارتهای مقابلهای و تکنیکهای آرامسازی نیز میتواند برای برخی از افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مفید باشد.
علائم
بسیاری از علائم احتمالی اختلال اضطراب فراگیر وجود دارد . برخی از افراد بیشتر آنها را تجربه خواهند کرد در حالی که برخی دیگر فقط تعداد کمی را تجربه خواهند کرد. برخی از علائم اضطراب شما ممکن است خفیف باشند و کنار آمدن با آنها نسبتاً آسان باشد. در حالی که برخی دیگر ممکن است شدید باشند و حتی عملکرد شما را در زندگی روزمره دشوار کنند.
علائمی که ممکن است در صورت داشتن اضطراب فراگیر داشته باشید عبارتند از:
- انجام هر گزینه در یک موقعیت معین تا پایان ممکن (منفی) آن
- مشکل در تمرکز یا احساس اینکه ذهن شما “خالی می شود”
- مشکل در غلبه بر عدم قطعیت یا ناتوانی در تصمیم گیری
- ناراحتی در تصمیم گیری بدلیل ترس از تصمیم اشتباه
- ناتوانی در آرامش، بی قراری
- ناتوانی در کنار گذاشتن یا رها کردن یک نگرانی
- نگرانی مداوم یا وسواس نسبت به نگرانی های کوچک یا بزرگ که با تأثیر رویداد نامتناسب است
- نگرانی در مورد نگرانی بیش از حد
تمام اضطراب در “ذهن شما” نیست. بسیاری از افراد نیز در بدن خود احساس اضطراب می کنند. برخی از افراد دارای علائم و نشانه های فیزیکی اضطراب هستند، مانند:
- به راحتی از جا پریدن
- خستگی
- ناراحتی های دستگاه گوارش (مانند تهوع و اسهال)
- سردرد
- تحریک پذیری
- تنش عضلانی یا درد عضلانی
- تعریق
- لرزش یا احساس “پیچش”
- مشکل خواب
ارتباط بین شخصیت و اضطراب
اختلالات روانپزشکی مانند اضطراب معمولاً چند عاملی هستند – به این معنی که فقط یک علت وجود ندارد، بلکه معمولاً عوامل زیادی در آن نقش دارند. اعتقاد بر این است که تأثیرات بیولوژیکی و ژنتیکی میتواند تأثیر شدیدی بر اختلالاتی مانند اضطراب داشته باشد. اما متخصصان سلامت روان نیز تمایل دارند به این موضوع پی ببرند که ارزش این را دارد که چگونه یک فرد برای اولین بار نحوه برخورد با جهان را یاد گرفت تا عوامل مؤثر دیگری را کشف کند.
به عنوان مثال، اگر به شخصی (مستقیم یا غیرمستقیم) آموزش داده شود که احساسات اضطراب او را تشویق میکند تا نتایج موفقیتآمیزی به دست آورد یا اینکه این احساس «پیشفرض» برای تجربه کردن است، آنگاه اضطراب میتواند به راحتی بخشی از تمایل او شود. سپس بر نحوه برخورد آنها با کار، روابط و سایر جنبههای زندگیشان تأثیر میگذارد.
از این نظر، اضطراب را می توان به عنوان یک ویژگی شخصیتی یا حتی یک سبک شخصیتی در نظر گرفت . از سوی دیگر، تحقیقات همچنین نشان دادهاست که داشتن ویژگیهای شخصیتی خاص (از جمله بازداری اجتماعی، بیثباتی عاطفی و درونگرایی) میتواند احتمال ابتلا به اختلال اضطراب را افزایش دهد.
اضطراب سرشتی در مقابل اضطراب حالتی
محققان گاهی اوقات از اصطلاحات “اضطراب سرشتی ” و “اضطراب حالتی” هنگامی که در مورد تأثیر شخصیت بر سلامت روان بحث می کنند استفاده می کنند. به عنوان مثال، فردی که دارای سرشت اضطراب است ممکن است بیشتر و شدیدتر از افرادی که این اضطراب را ندارند احساس اضطراب کند. از سوی دیگر، اضطراب حالتی زمانی است که فرد نسبت به موقعیت خاصی که در آن قرار دارد احساس اضطراب می کند. این یک “وضعیت” موقتی از اضطراب است که برخلاف اضطراب سرشتی است که مداوم می باشد.
چگونه تیپ های شخصیتی مختلف با اضطراب مقابله می کنند
هر کس، صرف نظر از تیپ شخصیتی خود ، یک بار اضطراب را تجربه می کند. با این حال، شخصیت یک فرد ممکن است بر احساس اضطراب و همچنین نحوه برخورد با آن تأثیر بگذارد.
تنوع شخصیتی زیادی وجود دارد و هیچ دو نفری دقیقاً از نظر نحوه تجربه و واکنش به جهان مشابه نیستند. چهار دسته شخصیتی وجود دارد که اغلب مورد بحث قرار می گیرند. این انواع در طیفی وجود دارند که اکثر مردم می توانند خود را در جایی بیابند – حتی اگر تا حدودی “در وسط” باشند نه در دو سوی آن.
اینها تنها چند نمونه کلی از این هستند که چگونه ویژگی ها یا گرایش های شخصیتی خاص ممکن است بر نحوه تجربه اضطراب و همچنین نحوه کنار آمدن با آن تأثیر بگذارد.
تغییرات شخصیتی بسیار بیشتری نسبت به تیپ A یا B و درونگرایی یا برونگرایی وجود دارد. اما این چهار مقوله هستند که اکثر مردم با آنها آشنا هستند و می توانند تصویری از چگونگی تأثیر شخصیت بر تجربه اضطراب ارائه دهند.
نوع A
افراد دارای شخصیت «تیپ A» عموماً افرادی با موفقیت بالا، رقابتپذیر، سازمانیافته، جاهطلب و (گاهی) بیصبر و پرخاشگر توصیف میشوند. برخی از محققان روانشناسی از اصطلاح «نوروتیک» یا «نورتیکیسم» برای توصیف رفتارها و تمایلات افراد با شخصیت نوع A استفاده میکنند.
افرادی که دارای شخصیت نوع A هستند اغلب به عنوان “معتاد به کار” توصیف می شوند. در برخی موارد، قرار گرفتن تحت فشار یا استرس برای افراد با این تیپ شخصیتی انگیزهبخش است – اگرچه، در عین حال، تحقیقات نشان داده است که این تیپ شخصیتی بیشتر از سایر تیپها در معرض استرس شغلی است و ممکن است اینطور نباشد. از کار خود راضی هستند (حتی اگر در حال موفقیت یا موفقیت باشند).
وقتی تحت استرس هستند، شخصیتهای تیپ A ممکن است بیشتر از سایر تیپهای شخصیتی درگیر رفتارهای خودزنی شوند، مانند اهمال کاری یا عادات بد سبک زندگی. به یک معنا، وقتی شخصیتهای تیپ A غرق میشوند، اگر اضطرابشان کنترل نشود، میتوانند «در مسیر خودشان قرار بگیرند».
تحقیقات نشان داده است که شخصیتهای تیپ A بیشتر از انواع دیگر به بیماریهای مرتبط با استرس مبتلا میشوند. اعتقاد بر این است که این خطر پیامد مستقیم احساسات، رفتارها و مکانیسمهای مقابلهای غالب آنها است که تمایل به افزایش سطح هورمونهای استرس در بدن دارند.
نوع B
در نقطه مقابل این طیف، از تیپ هوشیار، پراسترس و بیشهوشیار، شخصیتهای آرام، کماسترس و کمرقابتتر «نوع B» قرار دارند . تقریباً از هر نظر مخالف تیپ A، شخصیتهای تیپ B تمایل دارند به کار خود ادامه دهند و اغلب بدون تمرکز شدید بر روی موفقیت یا “برنده شدن” موفق میشوند.
تیپ Bها استرس کمتری را در همه زمینههای زندگیشان گزارش میکنند – نه فقط در محل کار – و نسبت به تیپ A تمایل بیشتری به تحمل و صبور بودن با افراد اطراف دارند. با این حال، همه چیز برای نوع Bها مساعد نیست. برخی تحقیقات نشان داده اند که احتمال ابتلا به اختلالات مصرف مواد در آنها بیشتر از نوع As است.
مطالعات همچنین نشان دادهاند که تفاوت اصلی بین نوع As و نوع B در نحوه تعریف موفقیت است – که برای بسیاری از افراد میتواند با احساسات مضطرب مرتبط باشد. احتمالاً به دلیل اینکه ذاتاً رقابتیتر هستند، شخصیتهای تیپ A نسبت به تیپ B معیارهای بالاتری برای تعریف معنای موفقیت دارند.
همانطور که آنها برای رسیدن به موفقیت تلاش می کنند، نوع Aها بیشتر از نوع Bها از استراتژی هایی استفاده می کند که به آنها اجازه می دهد موفقیت را درونی کنند در حالی که شکست را بیرونی می کنند (به عبارت دیگر، تقصیر شکست را برعهده یک عامل بیرونی قرار می دهند نه اینکه آن را بازتابی از خود بدانند).
هنگامی که تحت استرس هستند، شخصیتهای تیپ B نیز در مقایسه با شخصیتهای نوع A، احتمال بیشتری برای انجام اقدامات پیشگیرانه یا اقدامات احتیاطی دارند.
درون گرایی در مقابل برون گرایی
تفاوت اصلی بین درونگراها و برونگراها به ترجیح افراد برای پرانرژی شدن بازمی گردد.
فردی که درونگرا است برای «شارژ شدن» از فعالیت های اجتماعی به زمان تنهایی نیاز دارد، اما این لزوماً به این معنا نیست که از بودن در کنار دیگران خوشش نمی آید.
برعکس، برونگراها انرژی خود را از بودن در کنار دیگران میگیرند – اگرچه این بدان معنا نیست که آنها هرگز نمیخواهند زمانی را به تنهایی داشته باشند.
درونگراها
افرادی که درون گرا هستند معمولاً برای پردازش تجربیات خود از خود و دنیای اطراف خود به زمان تنهایی نیاز دارند. زمانی که آنها تحت استرس زیادی هستند، مجبور شدن در یک محیط اجتماعی می تواند بسیار چالش برانگیز و خسته کننده باشد.
درونگراها باید زمانی را از دیگران دور کنند تا احساسات، ادراکات، تجارب و افکار خود را بازتاب دهند، دوباره شارژ کنند، و به طور بالقوه حتی قالب بندی مجدد کنند. اگر این زمان را به دست نیاورند (یا به اندازه کافی از آن استفاده نکنند)، احتمال عملکرد بهینه کمتری دارند.
زمانی که درون گراها تحت تاثیر یک عامل استرس زا یا منبع تعارض قرار می گیرند، احتمال بیشتری وجود دارد که درونگراها از مکانیسم های مقابله اجتنابی نسبت به افراد برون گرا استفاده کنند. در حالی که عقب نشینی از یک رویداد استرس زا ممکن است باعث تسکین کوتاه مدت شود، اما راهی موثر برای مقابله نیست.
با این حال، تحقیقات همچنین نشان داده است که شخصیتهای درونگرا اغلب گزارش میدهند که اغلب با متخصصان سلامت روان تماس میگیرند یا برای کاهش استرس خود رفتارهای سالمی انجام میدهند، مانند ورزش.
برونگرا ها
افرادی که برون گرا هستند متوجه می شوند که بودن در کنار دیگران به آنها انرژی می دهد. آنها دریافتند که درگیر شدن در فعالیت های اجتماعی برای تجربه آنها از خودشان، جهان و روابطشان با افراد اطرافشان ضروری است.
اگر افراد برون گرا از دیگران جدا باشند، به دست آوردن آنچه برای پردازش تجربیات و احساسات نیاز دارند برایشان دشوار خواهد بود. اگر آنها تحت استرس زیادی هستند، داشتن زمان بیش از حد تنها یا ناتوانی در ارتباط با دیگران و بودن با دیگران میتواند عملکرد آنها را بسیار دشوارتر کند.
تحقیقات نشان داده است که برون گراها نسبت به درون گراها آرامش راحت تری دارند. چندین مطالعه فرضیهای را مطرح کردهاند که ساختار عصبی مغز افراد برونگرا برای ریلکس شدن سریعتر از حالت برانگیختگی نسبت به مغز افراد درونگرا، که میتواند در مواقع استرس بسیار مفید باشد، “سیم کشی” شده است.
برونگراها نیز بیشتر از درونگراها با مشکلات روبرو میشوند، و در حالی که این قطعاً می تواند منجر به تعارض شود، پرداختن به منبع استرس نیز می تواند یک مکانیسم مقابله سالم باشد.
در حالی که شخصیت می تواند بر احساس استرس برای شما و همچنین روش های مقابله موثر تأثیر بگذارد، متغیرهای دیگری نیز وجود دارد. تحقیقات همچنین نشان دادهاست که جنسیت، جنسیت، سن، عقل، تجربیات و سایر عناصری که به عنوان یک فرد فرد هستند، پاسخ استرس شما را شکل میدهند.
به عنوان مثال، میزان ریسک پذیری شما، میزان عدم اطمینان شما، میزان باز بودن شما با تجربیات جدید (و هر چند وقت یکبار به دنبال آن ها) و میزان وظیفه شناسی شما نسبت به دیگران نیز می تواند بر پاسخ شما به اضطراب تأثیر بگذارد.
وقتی احساسی که تجربه میکنید، واقعاً اضطراب نیست
گاهی اوقات، احساسات دیگر به عنوان اضطراب پنهان می شوند، یا اضطراب به جای احساس دیگری تجربه می شود. سه تا از رایج ترین احساساتی که می توانند با اضطراب پنهان شوند عبارتند از خشم ، گناه و غم . به عنوان مثال، برای بسیاری از افراد، اضطراب بخشی از واکنش ترس آنهاست .
اگر شخصی احساساتی دارد که بیان آنها ناراحت کننده یا دشوار است، ممکن است این احساسات نیز به اضطراب تبدیل شوند. بسیاری از مردم برای جذب، پردازش، ابراز، و درک این احساسات و احترام به قصد خود (برای ابراز بیزاری، درخواست بخشش، پذیرش ضرر و غیره) تلاش می کنند. درعوض، ممکن است یک فرد بر جنبههای خاص یک موقعیت متمرکز شود (و در مورد آن مضطرب شود (مانند تمام جزئیات چگونگی پیش رفتن یک رویداد آینده).
در واقعیت، مشغله و نگرانی در مورد جزئیات دقیق چیزی که باعث اضطراب یک فرد می شود به اندازه پرداختن به احساسات زیربنایی او مهم نیست – هر چقدر هم که آشفته، دشوار و ناراحت کننده باشند.
آنچه شما می توانید انجام دهید
اگر سردرگمی احساسات و اضطراب خود را (که شامل زیرمجموعه ای از افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می شود) تجربه می کنید، اولین قدم این است که به درون خود نگاه کنید تا بفهمید که چه احساساتی با اضطراب پنهان شده اند.
سپس، شما همچنین باید بفهمید که آیا جنبههای خاصی از شخصیت شما (از جمله رفتارهای آموختهشده و مکانیسمهای مقابلهای ضعیف) به سردرگمی کمک میکنند و اینکه آیا اینها چیزهایی هستند که میتوانید (و آماده انجام آنها) کار کنید یا خیر.
هر دوی این اهداف اغلب بخشی از درمان اختلال اضطراب فراگیر هستند . اگر آنها با شما طنین انداز می شوند، ارزش آن را دارد که از پزشک یا روانپزشک خود در مورد اینکه چگونه می توانید اضطراب خود را برطرف کنید سؤال کنید.
روشهای مختلفی برای درمان اختلالات اضطرابی وجود دارد و برخی از آنها ممکن است بیشتر از دیگران برای شما جذاب باشند. ایجاد درک در مورد اینکه چگونه جنبه های خاصی از شخصیت شما ممکن است بر اضطراب شما تأثیر بگذارد می تواند به شما در انتخاب روشی برای امتحان کمک کند. هنگامی که گزینه های مختلف برای درمان اضطراب خود را در نظر می گیرید، ویژگی ها، تمایلات و ترجیحات منحصر به فرد خود را با ارائه دهنده خود در میان بگذارید.