آسیب کودک و نوجوانان: مراقبت

مراقبت از آسیب کودک

آیا کودک یا نوجوان شما ضربه روحی و آسیب را تجربه کرده است؟ بیاموزید که علائم چگونه هستند و چگونه مداخلات مختلف می تواند کمک کند.

آسیب دوران کودکی چیست؟

بیشتر مردم وقتی کلمه “آسیب” را می شنوند به چیزی فکر می کنند که فقط برای افراد دیگر اتفاق می افتد. بر اساس نظرسنجی ملی سلامت کودکان، تقریباً 35 میلیون کودک و نوجوان ایالات متحده ترومای دوران کودکی یا تجربیات نامطلوب دوران کودکی (ACEs) را تجربه کرده اند. این عدد بزرگ به نظر می رسد، ممکن است تعجب کنید که چه چیزی یک رویداد آسیب زا در دوران کودکی را تشکیل می دهد.

آسیب های دوران کودکی را می توان به عنوان سوء استفاده (مانند جنسی یا جسمی)، تجربه خشونت خانگی، غفلت، تصادف، بیماری مزمن یا ناگهانی پزشکی، مرگ در خانواده یا بیماری والدین، مصرف مواد، طلاق، یا حبس تعریف کرد. برای کودکان، ACE یا رویدادهای آسیب زا می تواند گیج کننده و ناراحت کننده باشد. با توجه به این موضوع، ممکن است بخواهید دوباره بررسی کنید که آیا کودک شما یا کودکی که می شناسید یک رویداد آسیب زا را پشت سر گذاشته‌است.

شناخت علائم مربوط به آسیب در کودک یا نوجوان

اغلب، کودکان و نوجوانانی که تحت تأثیر رویدادهای آسیب زا هستند، علائم خود را تشخیص نمی دهند. اولاً، اکثر کودکان به دلیل فراوانی بالای حوادث نامطلوب، آگاه نیستند که دچار تروما شده‌اند و در نهایت ایده، برای مثال، سوء استفاده یا نادیده گرفتن را  به یک تجربه «عادی» تبدیل می‌کنند. این همچنین برای مراقبانی که معمولاً در شناسایی علائم تروما با مشکل مواجه هستند نیز صادق است.

در اینجا برخی از علائم و نشانه‌های عمومی که برای کودکان و نوجوانانی که حوادث آسیب‌زا را تجربه کرده‌اند، مشخص می‌کند:

  • هوشیاری بیش از حد / برانگیختگی بیش از حد . این حالت غیر طبیعی افزایش پاسخگویی به محرک ها است که با علائم فیزیولوژیکی و روانی همراه است (به عنوان مثال، افزایش هوشیاری، افزایش ضربان قلب و تنفس). بیشتر کودکان آسیب دیده از صداهای بلند و ناگهانی خوششان نمی آید و اغلب احساس «جهش» می کنند یا «چشم درشت» به نظر می رسند که به دنبال خطر بالقوه هستند.
  • اجتناب . اجتناب از تفکر یا صحبت در مورد رویداد آسیب زا یا مکان ها، فعالیت ها و افراد مرتبط با رویداد آسیب زا.
  • افکار مزاحم یا ناخواسته . فلاش بک ها، افکار یا خاطرات مکرر، ناراحت کننده از رویداد آسیب زا. اغلب، کودک ممکن است احساس کند که این رویداد را “دوباره” می کند یا کابوس های مربوط به آن رویداد را تجربه می کند.

آسیب کودک و نوجوانان، در سنین مختلف چگونه به نظر می رسد؟

علائم آسیب کودک اغلب با توجه به سن کودک متفاوت است: 

علائم آسیب کودک در سنین 3 تا 8 سال

رفتارهای غیر قابل کنترل.

 اگر کودکی در سنین 3 تا 8 سال دارید، ممکن است شاهد افزایش رفتارهای پرخاشگرانه، ناسازگار یا مخالف باشید. این بدان معناست که شما ممکن است در مدیریت رفتار فرزندتان مشکل بیشتری داشته باشید. زیرا او در گوش دادن به دستورالعمل ها مشکل دارد یا عمداً از درخواست های شما سرپیچی می کند. این اغلب به این دلیل اتفاق می افتد که کودکان خردسال رشد شناختی برای برقراری ارتباط مؤثر با احساسات خود ندارند. بنابراین در اعمال و رفتار آنها ارتباط برقرار می شود. همچنین ممکن است به نظر افزایش دفعات «تند مزاجی» داشته باشد. زیرا کودکانی که رویدادهای آسیب‌زا را تجربه کرده‌اند تمایل دارند محیط خود و اغلب مراقبان یا والدین خود را کنترل کنند. نیاز آنها به کنترل راهی برای آنها برای مدیریت اضطراب های خود در مورد عدم قطعیت یا غیرقابل پیش بینی بودن دنیایشان است.

مشکلات در محیط های اجتماعی

 اغلب، مدیریت این رفتارها نه تنها در خانه، بلکه در محیط مدرسه نیز دشوار است. والدین یا مراقبان ممکن است نگرانی های بیشتری در مورد رفتار فرزندشان با توجه به گوش دادن به معلمان و شخصیت های معتبر، افزایش تعارض با همسالان و مشکل در دوست یابی یا حفظ آنها بشنوند.

احساسات تشدید یافته

 حملات گریه و احساسات در کودکان خردسالی که حوادث آسیب زا را تجربه کرده اند مشاهده می شود. این ممکن است مانند افزایش حساسیت یا تحریک‌پذیری باشد که منجر به تسلی بیشتر نسبت به محرک‌های معمولی غیر نگران کننده، مانند گفتن «نه» به کودک می‌شود. در نهایت، ممکن است شاهد افزایش در هوشیاری بیش از حد یا «مراقب خطر باشید». اغلب اوقات، کودکان با چشمان گشاد و هوشیار به نظر می رسند که رویداد غیرقابل پیش بینی بعدی را پیش بینی می کنند. معمولا دیده‌می شود که کودکان خردسال دست های خود را روی گوش های خود قرار می دهند تا از شنیدن صداهای بلند جلوگیری کنند.

علائم آسیب کودک در سنین 8 تا 11 سالگی

رفتارهای پسرفته

 دوران میانی کودکی (8 تا 11 سالگی) ظاهری مشابه با کودکان در اوایل کودکی دارد. علیرغم اینکه این کودکان کمی بزرگتر هستند، چالش های رفتاری آنها همچنان ادامه دارد. اغلب رفتارهایی را تقلید می کنند که بسیار کوچکتر از سن واقعی آنها است. این بدان معناست که رفتارهای ناسازگار، مخالف و پرخاشگرانه هنوز وجود دارد و اغلب اوقات قابل توجه تر و غیرقابل کنترل است. کج خلقی هنوز هم بسیار رایج است و شروع به افزایش پرخاشگری کلامی (مانند نام بردن، فحش دادن و لحن آزاردهنده به دیگران) می کند.

مشکلات مدرسه

 افزایش چالش های مدرسه ممکن است هم در عملکرد تحصیلی و هم در رفتار ایجاد شود. ممکن است تمرکز یا گوش دادن به دستورات برای کودک شما دشوار باشد و باعث کاهش نمرات شود. اغلب، بی توجهی را می توان به اشتباه تشخیص داد و با اختلال کمبود توجه بیش فعالی (ADHD) اشتباه گرفت. مشابه دوران کودکی، تروما در دوران میانسالی به دلیل افزایش تحریک پذیری و کاهش توانایی در تحمل ناامیدی، می تواند باعث مشکلات رفتاری با همسالان در مدرسه و کلاس درس شود.

مشکلات در محیط های اجتماعی.

 از آنجایی که شبکه اجتماعی کودکان معمولاً در این سال ها شروع به گسترش می کند، افزایش چالش های اجتماعی یا همتا به همتا ممکن است رخ دهد. از آنجایی که کودکانی که تروما را تجربه کرده‌اند، تحریک‌پذیری، حساسیت‌ها و هوشیاری بیشتر از قبل دارند، دوست‌یابی یا حفظ دوستان دشوار است. کودکان ممکن است بر محیط های خود، از جمله همسالان خود، کنترل کنند و در مدیریت دوستی های سالم مشکل ایجاد کنند. این دوستی‌ها اغلب شامل تعارض بیش از حد معمول ناشی از چالش‌های رفتاری کودک، علاوه بر نیاز آنها به کنترل است.

احساسات تشدید شده.

 همانطور که کودکان شروع به افزودن زبان بیشتری به دنیای خود می کنند، بیان احساسات ممکن است مانند افزایش عصبانیت کلامی و پرخاشگری به نظر برسد. همانطور که عوامل استرس زا نیز افزایش می‌یابند (با مسئولیت‌های مدرسه و خانه بیشتر)، کودکان ممکن است تحریک‌پذیرتر شوند و احساسات بزرگی را که نسبت به آسیب‌های روحی خود دارند، نشان دهند.

علائم آسیب کودک در سنین نوجوانی (12-18 سال)

رفتارهای پسرفته و درگیری .

 از آنجایی که نوجوانان (سنین 12 تا 18 سال) در این سن تمایل بیشتری به فردیت دارند، اغلب شاهد افزایش رفتارهای منزوی، از جمله اجتناب از افراد و سبک های مقابله ای سالم هستیم. نوجوانانی که تروما را تجربه کرده اند به طور قابل توجهی بیش از حد بیانگر یا کم بیان هستند. رفتارهای بیش از حد بیان شده شامل پرخاشگری کلامی و فیزیکی به دیگران است. آنها ممکن است طولانی مدت و مدیریت آنها سخت باشد. از سوی دیگر، رفتارهای کم بیان ممکن است دقیقاً برعکس به نظر برسند. نوجوانان ممکن است در اتاق خود گوشه نشین شوند، به صورت کلامی غیر بیانگر و محتاط باشند و واکنشی نشان ندهند. هر دوی این سبک‌های مقابله‌ای به دلیل اجتناب از مشکل واقعی در دست، از نشانه اجتناب استفاده می‌کنند.

تغییر خلق

کاهش خلق معمولاً با نوجوانانی همراه است که تروما را تجربه کرده اند. تحریک پذیری افزایش می یابد و حملات غمگینی و عصبانیت بیشتر می شود. اغلب اوقات، این احساسات مربوط به رویدادهای آسیب زا هستند. در خانه، افزایش تعارض معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که والدین از آنچه در نوجوان می‌گذرد آگاه نیستند و بیشتر آن را به بدخلقی نوجوان در حال رشد نسبت می‌دهند. در حالی که برخی از این ممکن است درست باشد، مهم است که علائم مربوط به تروما را در نظر داشته باشید. علاوه بر این، به دلیل افزایش احساس غم و اندوه، در معرض خطر بیشتری برای آسیب به خود هستند.

مشکلات مدرسه

نوجوانان تمایل دارند که در این دوران خواسته های تحصیلی بالاتری بر روی آنها گذاشته‌شود، که استرس آنها را افزایش می‌دهد و مدیریت هیجانات آنها را دشوارتر می کند. نوجوانان تمایل به کاهش نمرات و عملکرد کلی پایین تر در زمینه هایی دارند که معمولاً قبل از تروما در آنها عملکرد خوبی داشتند. توانایی آنها برای تمرکز اغلب با تکرار افکار مزاحم یا تصاویر ناخواسته از رویداد آسیب زا در ذهن آنها کاهش می یابد. کاهش خلق اغلب مشاهده می شود و بر توانایی آنها برای عملکرد تأثیر می گذارد. نادیده‌گرفتن مدرسه و مشکلات رفتاری در کلاس نیز ممکن است افزایش یابد.

مشکلات در روابط اجتماعی

روابط دوستانه بدون در نظر گرفتن تجارب تروما در این مرحله بیشترین اهمیت را دارند. نوجوانانی که تروما را تجربه کرده اند معمولاً از دوستی ها جدا می شوند و تمایل دارند خود را حفظ کنند. ترس از درک نکردن دوستان، علاوه بر عدم تمایل به دوستی، به کاهش تعاملات اجتماعی کمک می کند. در این دوران روابط عاشقانه شکل می گیرد. اغلب، نوجوانانی که ضربه روحی و روانی را تجربه کرده اند، تمایل دارند به هر فردی که عشق یا پذیرش را در خود موج می زند، وابستگی داشته باشند. بهتر است والدین مراقب روابطی باشند که در این زمان ها شکل می گیرد.

نکاتی برای والدین

از آنجایی که جهان اغلب برای کودکان و نوجوانان دارای علائم مرتبط با تروما غیرقابل پیش بینی، ناپایدار و آشفته است، ایجاد محیطی که بهزیستی اجتماعی-عاطفی کودک را ارتقا دهد ضروری است.

در اینجا چند نکته مفید برای والدین وجود دارد:

نکته 1: ایجاد ثبات و تداوم

نگه داشتن فضا که به عنوان محدود کردن گزینه های کودک شما برای فعالیت های مختلف نیز شناخته می شود، می تواند به کاهش اضطراب کودک کمک کند. این فرصت‌ها را برای کودکان افزایش می‌دهد تا احساس امنیت کنند، زیرا با ثابت ماندن قوانین، دنیا تا حدودی قابل پیش‌بینی است. کودکان مبتلا به تروما اغلب احساس می کنند که دنیا دائما در حال تغییر است. با قوانین و مرزها، کودک یکنواختی در روال عادی را می آموزد، که یک شخصیت اقتدار مسئول است و آنها ایمن هستند.

قوانین پارامترهای نامرئی را برای ارتقاء رشد سالم و رفاه ایجاد می کنند. کودکان بیشتر از آنچه ما می دانیم آگاه هستند و به خوبی به تنظیم قوانین پاسخ می دهند (که از تغییر مثبت آنها در رفتارها مشاهده می شود) و به آنها کمک می کند بدانند چه چیزی خوب است و چه چیزی خوب نیست. آنها حتی بیشتر احتمال دارد که قوانین را در تنظیمات دیگر مانند معلمان در کلاس درس یا سایر والدین در تاریخ بازی اعمال کنند!

نکته 2: قابلیت پیش بینی را اضافه کنید

اضطراب معمولاً به عنوان ترس از ناشناخته شناخته می شود. بنابراین، اگر بتوانیم عدم اطمینان کودک را برطرف کنیم، به آنها کنترل و آگاهی می دهیم. تعیین انتظارات برای رویدادها و فعالیت ها از قبل قابلیت پیش بینی را می افزاید. از آنجایی که نمی‌توانیم همه رویدادهای زندگی فرزندانمان را کنترل کنیم، می‌توانیم با ارائه اطلاعاتی درباره آنچه در شرایط خاص انتظار داریم، آنها را برای موفقیت آماده کنیم. به عنوان مثال، اگر از خانه بیرون می روید تا به فروشگاه بروید و فرزندتان در مورد مکان شما عصبی است، اطلاع رسانی به او از جزئیات سفر، محدوده زمانی و نحوه تماس با شما در زمانی که نیستید به کاهش اضطراب کمک می کند. . این به کودک شما اجازه می دهد تا بداند چه انتظاری دارد.

نکته 3: ایمنی را ارتقا دهید

محیط هایی که هرج و مرج را محدود می کند و قابلیت پیش بینی را افزایش می دهد فضای امن تری برای رشد کودکان فراهم می کند. به عنوان مثال، این به این معنا نیست که با همسر خود رابطه‌ای عاری از مشاجره داشته باشید، بلکه به این معناست که این مشاجرات را به یک فضای خصوصی ببرید تا رویارویی فرزندتان با درگیری را محدود کنید. علاوه بر این، اطلاع دادن به فرزندتان در مورد اینکه با چه کسی تماس بگیرد و در مواقع اضطراری چه کاری انجام دهد، فرزندتان را برای موفقیت آماده می‌کند.

فراهم کردن فضاهای باز برای کودکتان برای افشای احساسات و افکار خود، بدون قضاوت، برای ارتقای فضاهای امن برای رشد مفید است. کودکانی که تروما را تجربه کرده‌اند، به دلیل ترس از تنبیه، اغلب از به اشتراک گذاشتن اطلاعات با مراقبین هراس دارند. اطلاع دادن به فرزندتان قبل از حوادث آسیب زا از موضع حمایتی و بدون قید و شرط خود،

منابع حمایتی برای فرزند شما

شبکه همسالان

دوستان فرزند شما می توانند با گوش دادن به او و تنها شنوندگان خوبی از بهبودی آنها حمایت کنند. از آنجایی که اعتماد برای کودکی که ضربه روحی را تجربه کرده یک چالش است، ایجاد فضایی که احساس امنیت و غیر مزاحم می کند می تواند مفید باشد. این ممکن است به معنای ادامه شرکت در فعالیت‌های معمول و «عادی» باشد تا فضایی ایجاد شود که برای آن‌ها احساس طبیعی داشته باشد، زیرا اغلب با توجه به تجربیات آسیب‌دیدگی خود احساس می‌کنند که از دیگران جدا شده‌اند. داشتن سرگرمی، گفتگوهای “عادی” و شرکت در رویدادهای منظم می تواند بسیار مفید باشد.

خانواده

ایجاد یک فضای امن در خانه برای کودکان و نوجوانانی که تروما را تجربه کرده اند بسیار مهم است. این ممکن است به این معنی باشد که به فرزندتان بفهمانید که اگر بخواهد چیزی را به اشتراک بگذارد، شما یا سایر اعضای خانواده بدون هیچ گونه قضاوت یا تنبیه آماده گوش دادن خواهید بود. اغلب، کودکان و نوجوانان تجارب ترومایی خود را به اشتراک نمی گذارند، به خصوص اگر این تجربیات مربوط به خشونت جنسی، فیزیکی، بی توجهی یا خشونت خانگی باشد.

 بیان جایگاه خود در ایمن نگه داشتن آنها به آنها امکان می دهد با اشتیاق بیشتری به اشتراک بگذارند. همچنین مهم است که مهارت های معمولی مراقبتی یا فرزندپروری خود را کنار نگذارید و همچنین حد و حدودی را تعیین کنید. اگرچه ممکن است احساس عمیقی نسبت به فرزندتان به دلیل تجربیاتش آسان باشد، اما شما همچنین می خواهید به او کمک کنید تا زندگی سالمی داشته باشد که به محافظت از او در آینده کمک کند.

گروه های مذهبی یا معنوی

اگر ایمان مذهبی خانواده شما در مواقع ضروری کمک می کند، تماس با روحانیت یا سایر جماعت ممکن است به شما و فرزندتان کمک کند. از آنجایی که رویدادهای آسیب زا می توانند ویرانگر و از نظر عاطفی آزاردهنده باشند، از دست دادن ایمان و امید آسان است. مراجعه به کسی که بتواند تنها چیزی را که ممکن است تنها راه حل در لحظه به نظر می رسد – ایمان شما – بازگرداند، می تواند بسیار مفید باشد.

انواع درمان حرفه ای

هنگامی که رفتار یا علائم غیرقابل کنترل به نظر می رسد یا با عملکرد کودک شما (آکادمیک، اجتماعی یا عاطفی) تداخل دارد، مهم است که به دنبال خدمات بهداشت روان حرفه ای با یک پزشک متخصص تروما باشید.

مداخلات درمانی بهداشت روان زیر می تواند به طور قابل توجهی برای کاهش علائم کودک شما مفید باشد:

درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT)

 مداخله ای است که برای کودکان و نوجوانان (سنین 3 تا 18 سال) و والدین آنها که یک رویداد (یا رویدادهای آسیب زا) را تجربه کرده اند، استفاده می شود. انواع چالش های عاطفی و رفتاری ناشی از ضربه را از طریق یک مدل درمان شناختی-رفتاری حل می کند. علاوه بر این، TF-CBT بر یک جزء مواجهه تدریجی تمرکز می کند به این معنی که رویداد آسیب زا در طول دوره درمان مورد بحث قرار می گیرد. تحقیقات نشان داده است که هر چه میزان قرار گرفتن در معرض بیشتر منتشر شود، سلامت روانی بیشتر بهبود یافته و علائم تروما کاهش می یابد. 

TF-CBT شامل یک فرآیند 8 مرحله‌ای است که می‌توان آن را با مخفف زیر به خاطر آورد:

  • Psychoeducation علائم تروما
  • مهارت‌های تمدد اعصاب برای استفاده در مواقع مضطرب
  • تنظیم اثر – یادگیری در مورد احساسات
  • مقابله شناختی – یادگیری اینکه چگونه افکار ما بر احساسات و رفتارهای ما تأثیر می گذارد
  • Trauma narrative – داستان مفصلی درباره رویداد(های) آسیب زا کودک یا نوجوان گفته می شود.
  • مواجهه درمانی واقعی یا In-vivo – پزشک کودک را در معرض رسیدگی به هرگونه محرک ترومای مهم در طول زمان مداخله قرار می دهد.
  • جلسات مشترک – روایت با مراقب یا والدین به اشتراک گذاشته می شود
  • افزایش ایمنی – آموزش مهارت های سالم برای آینده

درمان تعاملی والد-کودک (PCIT)

 یک درمان مبتنی بر بازی والدین-کودک است که به کودکان (سنین 3 تا 7 سال) که علائم مرتبط با تروما مانند رفتارهای پرخاشگرانه، ناسازگار و مخالف دارند، کمک می‌کند. PCIT روابط مثبت والد-کودک را ترویج می کند و به والدین راهبردهای مدیریت رفتاری مؤثر را می آموزد. دو جزء PCIT به تقویت رابطه بین والدین و فرزند در یک ماژول به نام تعامل هدایت شده توسط کودک و استراتژی هایی برای دستیابی به انطباق در ماژولی به نام تعامل هدایت شده توسط والدین می پردازد. در طول این ماژول ها، به والدین آموزش داده می شود که چگونه این مهارت ها را اجرا کنند (مثلاً درگیر شدن و استفاده از مهارت های بازی مثبت، دادن دستورات مؤثر و مستقیم)، و در نهایت به اهداف زیر می رسند:

  • تقویت رابطه بین والدین و فرزند
  • کاهش رفتارهای منفی
  • افزایش رفتارهای مثبت
  • کاهش رفتارهای پرخاشگرانه
  • کاهش رفتارهای ناسازگار

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)

یک مداخله شناختی، مبتنی بر حمایت و مشارکتی برای کمک به نوجوانان برای مدیریت خطرات ایمنی (مانند افکار آسیب‌رسان به خود یا خودکشی) و افکار غیرمنطقی چالش برانگیز است. از آنجایی که مدیریت ایمنی و رفتارهای پرخطر یکی از اهداف اصلی این مداخله است، DBT به درمان فردی همراه با مداخله گروهی مبتنی بر DBT با همسالان همسن نیاز دارد. در طول این مداخله، به 4 ماژول می‌پردازیم که عبارتند از:

  • ذهن آگاهی و افکار بدون قضاوت درباره خود، جهان و دیگران
  • اثربخشی بین فردی مدیریت روابط و چگونگی تعامل سالم با دیگران
  • تحمل پریشانی برای یادگیری نحوه تحمل وقایع ناراحت کننده و دردناک با پذیرش زندگی در یک حالت لحظه ای. برای مثال، پذیرش رادیکال جنبه‌ای از تحمل پریشانی است که به نوجوان می‌آموزد چگونه افکار خود را به سمت پذیرش آنچه هست تغییر دهد و بین تمایل و اراده رمزگشایی کند.
  • مهارت های تنظیم هیجان برای کمک به مدیریت افکار خودکشی، اضطراب، غمگینی، تحریک پذیری، عصبانیت و غیره و تنظیم احساسات به روشی سالم آموزش داده‌می شود.

منبع

Trauma Care for Children and Adolescents

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *