
اسکیزوفرنی بیماری است که بر عملکرد مغز تأثیر می گذارد و منجر به مشکلاتی در تجربه درونی افکار، احساسات و رفتار می شود. این وضعیت کمتر از 1٪ از بزرگسالان در ایالات متحده را تحت تاثیر قرار می دهد و تمایل دارد که یک وضعیت بسیار اشتباه درک شود. در حالی که این وضعیت جدی است و در صورت عدم درمان می تواند بسیار مضر باشد، داروها و درمان های موثری وجود دارد که می تواند کمک کند.
اگر اسکیزوفرنی ندارید، احتمالا درک تجربه درونی اسکیزوفرنی دشوار است. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، اغلب افکاری را تجربه درونی می کنند که با واقعیت همخوانی ندارند یا علائمی مانند رفتار و گفتار نامنظم را نشان می دهند. درک اینکه مبتلا شدن به اسکیزوفرنی چگونه است می تواند بینشی در مورد اینکه این علائم ممکن است چه احساسی داشته باشند و چگونه ممکن است بر زندگی روزمره فرد تأثیر بگذارد، ارائه دهد.
این مقاله به بررسی احساس اسکیزوفرنی میپردازد که شامل برخی از علائمی است که ممکن است فرد مبتلا به این بیماری را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین درمان ها و راهبردهای مقابله ای را پوشش می دهد که می تواند کمک کند.
مروری بر اسکیزوفرنی
به طور معمول، هنگامی که تجربیات خود را برای یکدیگر توصیف می کنیم، تصور می کنیم که درک مشترکی از آنچه که فکر کردن و درک جهان با حواس خود دارد، وجود دارد. ما انتظار داریم که بتوانیم در مورد آنچه فکر می کنیم صحبت کنیم – بدون اینکه نیازی به توصیف راه هایی داشته باشیم که مغز ما قطعات مختلف اطلاعات حسی و حافظه را برای ایجاد یک فکر به هم متصل می کند.
در فرد مبتلا به اسکیزوفرنی، اساسی ترین فرآیندهای ادراک و تفکر تحت تأثیر این بیماری قرار می گیرد. هر فرد مبتلا به اسکیزوفرنی تجربه منحصر به فردی از جهان خواهد داشت، اما موضوعات مشترکی وجود دارد.
برخی از علائم اسکیزوفرنی که ممکن است فرد تجربه کند شامل افکار غیرمنطقی، توهم، هذیان و حرکات غیر معمول است.
علائم
یکی از راههای تلاش برای درک چگونگی ابتلا به اسکیزوفرنی، درک تجربه درونی هر یک از علائم اساسی اسکیزوفرنی است . تجربه درونی اسکیزوفرنی شخصی و منحصر به فرد یک فرد، البته، به این دسته بندی های منظم تقسیم نمی شود.
علائم اسکیزوفرنی معمولاً برای اولین بار در اواخر نوجوانی و اواسط دهه 30 ظاهر می شود. علائم معمولاً به تدریج ظاهر می شوند و در طی یک دوره زمانی شدت آن افزایش می یابد.
از آنجایی که شروع علائم تدریجی و پیشرونده است، تشخیص آن تا زمانی که علائم روان پریشی شدیدتر ظاهر شود را دشوارتر می کند.
غم و تنهایی
افرادی که روان پریشی را تجربه می کنند ، که شامل توهم و هذیان می شود، همچنین می توانند غم و اندوه واقعی و همچنین انزوا را تجربه کنند. غم و اندوه اغلب یک واکنش طبیعی به گرفتار شدن در یک موقعیت وحشتناک و منزوی است.
روایت اول شخص خیره کننده از اسکیزوفرنی، ” زندگی نامه یک دختر اسکیزوفرنی “، به وضوح غمگینی و تنهایی را که نویسنده جوان درگیر روان پریشی احساس می کرد، توصیف می کند.
هذیان ها
هذیان به معنای افکاری است که بیمار یقین مطلق به درستی آن دارد. تفکر فرد ممکن است به طرق دیگر درست باشد، اما با توانایی منطقی دیگر برای استدلال، که با اعتقاد مطلق به فرض نادرست شروع می شود.
افکار هذیانی قدرت زیادی در اشتغال افکار دارند. گاهی اوقات افرادی که دچار هذیان هستند می توانند دیگران را متقاعد کنند که هذیانهای آنها درست است. این اغلب زمانی اتفاق میافتد که این هذیان در حوزه تجربیات مشترک انسانی باشد، مانند یک همسر خیانتکار یا رئیسی که “به دنبال آنهاست.”
برخی از هذیان ها به وضوح غیر طبیعی است. مانند زمانی که فردی متقاعد می شود که یک فرد مشهور است یا اینکه افکارش توسط بیگانگان کنترل می شود.
حتی پس از پاسخ مناسب به داروهای ضد روان پریشی ، فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است به این باور ادامه دهد که هذیان هایش درست است. همچنین این امکان وجود دارد که شخصی بتواند بینشی ایجاد کند که دیگران فکر می کنند افکارش احتمالاً هذیان هستند. روانشناسان ممکن است این را فراآگاهی از علامت یا آگاهی که بالاتر از سطح خود علامت وجود دارد بنامند.
توهمات
توهمات یکی از علائم روان پریشی است که شامل دیدن یا شنیدن چیزهایی است که وجود ندارند. توهم و هذیان می توانند باهم ایجاد شوند.
به عنوان مثال، شنیدن صداهایی که از رادیو با شما صحبت می کنند یک توهم است. اینکه کاملاً معتقد باشید که صداها واقعی هستند و چیزهایی که به شما می گویند واقعی هستند، مؤلفه ای از توهم است.
ممکن است توهمات را حس کنید اما بدانید که واقعی نیستند. مانند توهمات، این امر مستلزم فراآگاهی از غیرواقعی بودن چیزی است که به نظر می رسد یک تجربه واقعی است.
انسانها معمولاً برای بیان واقعیت به ادراکات خود تکیه میکنند. ما اغلب نمی دانیم که افراد مختلف یک موقعیت را متفاوت تجربه می کنند، زیرا آن تفاوت های کوچک معمولاً در گفتگو ظاهر نمی شوند. به عنوان مثال، افراد می توانند تمام زندگی خود را بدون اینکه بدانند کور رنگ هستند ادامه دهند، زیرا آنها چیزی را که هرگز تجربه نکرده اند، نمی دانند.
به همین ترتیب، در یک مهمانی، یک فرد برونگرا ممکن است چهرههای دوستانه و پذیرا را درک کند، در حالی که یک فرد خجالتی ممکن است همان چهرهها را بیتفاوت یا حتی انتقادی درک کند. هر دوی این ادراکات در حیطه تجارب عادی انسان قرار دارند و هیچکدام بیمارگونه نیستند.
توهمات
- شنیدن (توهمات شنیداری) یا دیدن (توهمات بصری) چیزی که وجود ندارد
هذیانها
- کاملاً متقاعد شدن به اینکه یک باور نادرست واقعی است
تحریف ادراک
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز ممکن است تحریفات ادراکی را تجربه درونی کنند که تشخیص توهم و واقعیت را دشوار می کند. برای مثال، یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است واقعاً شنیده شود که مردم چیزهایی را می گویند که انتقادی یا توهین آمیز است، در حالی که آن مکالمات واقعاً انجام نمی شود. این یک نوع توهم شنوایی خواهد بود .
توهمات بینایی نیز می توانند اشکال مختلفی داشته باشند. یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است توجه خود را به چهره یک فرد خاص جلب کند، متوجه شود که دندانها بسیار سفید هستند و سپس دهان و دندانهایی که در حال رشد هستند تا اتاق را پر کنند.
این انحراف ادراکی شبیه یک ادراک بصری واقعی است و فرد ممکن است باور کند که واقعاً رخ می دهد. اگر از این ادراک ترسیده باشند، ممکن است سعی کنند ترس خود را پنهان کنند، فریاد بزنند یا فرار کنند.
برخی از افراد دارای توهمات بینایی مداوم هستند، مانند کودکان کوچک یا حیواناتی که اغلب ظاهر می شوند یا آنها را دنبال می کنند. حتی ممکن است هنگام خروج از اتاق، درها را باز نگه دارند تا این توهمات از آن عبور کنند.
گفتار نابسامان
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز اختلال فکری را تجربه درونی می کنند که منجر به مشکلاتی در سازماندهی گفتار می شود. فرآیندی که عملکرد طبیعی مغز را مختل می کند، فرآیند نظارت مغز بر عملکرد خود را نیز مختل می کند.
افرادی که گفتار نامنظم را تجربه می کنند اغلب می دانند که افکار و کلمات آنها چیزهایی را که قصد دارند ارتباط برقرار نمی کنند. با این حال، آنها معمولاً دلیل آن را درک نمی کنند.
آنها ممکن است با جدیت سعی کنند افکار خود را با زبانی غیرمعنا و جریان آگاهی بیان کنند و زمانی که طرف مقابل متوجه نمی شود یا کلمات به درستی بیان نمی شوند، ناامید می شوند. از سوی دیگر، ممکن است به نظر بیاید که شنونده آنها را درک نمی کند.
رفتار نابسامان
انواع مختلفی از رفتارهای بی نظم وجود دارد و افراد معمولاً از این حرکات بی اطلاع هستند و معتقدند این رفتار کاملاً منطقی است. برای مثال:
- دستهای خالیشان را طوری حرکت میدهند که انگار در حال بافتن هستند
- انجام یک حرکت ظاهراً بی معنی دست یا حالت بدن
- لباس ها را در مکان نامناسب درمی آورند
رفتارهای نابسامان عمومی اغلب منجر به برخورد قانونی می شود. صلاحیت های قانونی بیشتر و بیشتری بیماری روانی را به رسمیت می شناسند و افراد را برای ارزیابی روانپزشکی ارجاع می دهند. با این حال، هنوز هم تعداد زیادی از بیماران روانی در زندان ها و حتی زندان ها وجود دارند که چیزی جز رفتارهای مخرب و بی نظم نیستند.
افراد بدون اسکیزوفرنی نیز رفتارهای عجیب و غریب و غیرعادی اجتماعی انجام می دهند. افراد نسبتاً سالم رفتارهای اجتماعی نامناسب یا غیرعادی دارند. با این تفاوت که این افراد از غیرعادی بودن این رفتار آگاه هستند و به دنبال توجهی هستند که آن را به خود جلب می کند.
علائم منفی
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در تشخیص علائم منفی به عنوان علائم یک بیماری یا حتی غیرطبیعی مشکل دارند. به این ترتیب، این تجربه می تواند مانند تجربه انواع خاصی از افسردگی باشد.
به عنوان مثال، فرد احساسات خود را بیان نمی کند یا آنها را به صورت ملایم بیان می کند، حتی زمانی که با عصبانیت یا در موقعیت خطرناکی مواجه می شود. یا ممکن است فرد نتواند از چیزهایی که زمانی لذت بخش بوده است، لذت قابل توجهی پیدا نکند، به نام آنهدونیا
اگر علائم منفی را تجربه می کنید، اغلب انرژی یا انگیزه کمی دارید و انرژی ذهنی و تیزبینی شما نیز ممکن است کاهش یابد. از آنجایی که ذهن خود احساس مبهم یا کسل کننده می کند، تصور محدودی وجود دارد که ممکن است احساس متفاوتی داشته باشید و خاطره کمی از زمانی وجود دارد که احساس متفاوتی داشته اید. بسیاری از افرادی که افسردگی را تجربه کرده اند، این احساس قرار گرفتن در مه روانی را درک خواهند کرد.
خلاصه
اگر می خواهید بفهمید که مبتلا شدن به اسکیزوفرنی چگونه است، مهم است که درباره علائم این بیماری بیشتر بدانید. احساس تنهایی، هذیان، توهم، تحریف ادراکی و گفتار و رفتار نامنظم شایع است.
افراد واقعی، احساسات واقعی
ساموئل کیث، روانپزشک، استاد دانشکده پزشکی دانشگاه نیومکزیکو و رئیس سابق برنامه تحقیقاتی اسکیزوفرنی در موسسه ملی سلامت روان (NIMH)، وضعیت اسفبار یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی را به خوبی بیان می کند.
افراد واقعی با احساسات واقعی به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند. هرگز نباید عمق درد آنها را دست کم گرفت، حتی اگر خود بیماری توانایی انتقال آن را کاهش دهد… همانطور که یکی از بیماران خودم به من گفت: “هر چه دارم، احساس می کنم کرمی هستم در پیله، و من هرگز این شانس را پیدا نمی کنم که یک پروانه باشم.
– دکتر ساموئل کیث
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است احساس ترس از عدم کنترل بر ذهن خود را تجربه درونی کنند. مشکلات مربوط به تفکر و اختلالات حسی نیز می تواند گاهی اوقات اعتماد به افکار و تجربیات حسی خود را برای افراد چالش برانگیز کند.
در حالی که می تواند چالش برانگیز باشد، مراقبت های حمایتی و یک برنامه درمانی موثر می تواند به افراد در مدیریت علائم و تجربیات خود کمک کند. هیچ درمانی برای اسکیزوفرنی وجود ندارد، اما راه هایی برای مقابله و عملکرد موثر در زندگی روزمره وجود دارد.
درمان
درمان هایی که می تواند به علائم اسکیزوفرنی کمک کند شامل دارو درمانی، روان درمانی و آموزش مهارت ها می باشد.
داروها
تشخیص و درمان با داروهای ضد روان پریشی در اوایل بیماری، به طور مطلوب در شش ماه اول علائم، بیشترین پتانسیل را برای کاهش شدت بیماری یک فرد دارد. به این ترتیب داروهای ضد روان پریشی خط اول درمان اسکیزوفرنی هستند.
آنها می توانند به کاهش فراوانی و شدت علائم روان پریشی کمک کنند و معمولاً هر روز به صورت قرص یا مایع مصرف می شوند. برخی از داروهای ضد روان پریشی را می توان با تزریق یک یا دو بار در ماه تجویز کرد.
روان درمانی
درمان همچنین می تواند برای مدیریت علائم اسکیزوفرنی مفید باشد. درمان شناختی رفتاری (CBT) ممکن است برای برخی از علائم منفی یا علائم شناختی این بیماری مفید باشد. خانواده درمانی همچنین می تواند برای پرداختن به مسائل مربوط به پویایی خانواده و روابط مفید باشد. برخی از افراد ممکن است متوجه شوند که گروه درمانی می تواند برای تمرین مهارت ها و تشویق افراد دیگر که با مشکلات مشابه مواجه هستند مفید باشد.
درمان های روانی اجتماعی و آموزش مهارت ها
درمانهای روانی اجتماعی حمایتی میتواند به افراد کمک کند تا مهارتهای مقابلهای را بیاموزند که به آنها کمک میکند تا با برخی از چالشهای روزمره که ممکن است در طول زندگی با شرایط خود با آن مواجه شوند، زندگی کنند.
خلاصه
اسکیزوفرنی یک بیماری پیشرونده است و درمان با داروهای ضد روان پریشی همراه با درمان می تواند علائم را کاهش داده و به طور بالقوه پیشرفت بیماری را متوقف یا کند کند. دریافت کمک و اصرار بر ارزیابی توسط روانپزشک در صورت بروز علائم روان پریشی برای افراد کاملا ضروری است.
راه های مقابله با اسکیزوفرنی
در حالی که ابتلا به اسکیزوفرنی تعدادی از موانع را ایجاد می کند، کارهایی وجود دارد که فرد می تواند انجام دهد که می تواند توانایی او را برای مقابله بهبود بخشد. درک اینکه چگونه علائم فردی آنها بر آنها تأثیر می گذارد و مناطقی که به نظر می رسد در آنها بیشترین مشکل را دارند، یک پایه محکم ایجاد می کند.
گام بعدی یافتن استراتژی هایی است که به آنها کمک می کند تا بهترین عملکرد خود را داشته باشند. اگر فرد مورد علاقه شما مبتلا به اسکیزوفرنی است، او را تشویق کنید:
- به دنبال حمایت اجتماعی باشید. آنها را تشویق کنید تا با شما یا دوستان نزدیک یا اعضای خانواده خود در مورد وضعیت خود صحبت کنند. به اشتراک گذاشتن چالش های خود می تواند به عزیزانشان کمک کند تا متوجه شوند چه زمانی علائم آنها ممکن است بدتر شود و چه زمانی می توانند از حمایت اضافی استفاده کنند.
- به یک گروه پشتیبانی بپیوندید. علاوه بر تکیه بر عزیزان خود، پیوستن به یک گروه پشتیبانی میتواند راهی برای یادگیری مهارتهای جدید و تشویق افرادی باشد که تجربیات خود را به اشتراک میگذارند.
- مراقبت از خود را تمرین کنید. مراقبت از خود مهم است. آنها را تشویق کنید تا اقداماتی را انجام دهند تا مطمئن شوند که با مهربانی با خود رفتار می کنند و از سلامت جسمی و روانی خود مراقبت می کنند.
- در آموزش مهارتها شرکت کنید. آموزش مهارتها میتواند هم در مهارتهای زندگی روزمره و هم در مهارتهای اجتماعی به آنها کمک کند . آنها میتوانند راههایی را برای مدیریت برخی از چالشهای روزانهای که با آنها روبهرو هستند کشف کنند و مهارتهای مقابلهای را ایجاد کنند که هم اکنون و هم در آینده به آنها کمک میکند.
خلاصه
علاوه بر جستجوی درمان، مراقبت از خود برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز مهم است. اگر فرد مورد علاقه شما با اسکیزوفرنی زندگی می کند، او را تشویق کنید تا به دنبال راهبردهایی باشد که می تواند به او کمک کند تا با علائم خود مانند یافتن حمایت اجتماعی، پیوستن به یک گروه حمایتی و شرکت در آموزش مهارت ها مقابله کند.
سخن پایانی
در حالی که این به خودی خود یک درمان نیست، حمایت خانواده بخش مهمی از مقابله با اسکیزوفرنی است. حمایت از یک عزیز مبتلا به اسکیزوفرنی به معنای چیزی بیش از یادگیری در مورد علائم و درمان است. این در مورد درک این است که واقعاً زندگی با این علائم روز به روز چگونه است. به این ترتیب، می توانید همدلی و حمایت مورد نیاز عزیزتان را برای مدیریت بهتر شرایط خود ارائه دهید.
بیشتر بخوانید: کمک به فرد مبتلا به اسکیزوفرنی