چگونه بفهمیم کودک شما علائم افسردگی را نشان می دهد؟

چگونه بفهمیم کودک شما علائم افسردگی را نشان می دهد؟

اگر کودک شما غمگین است اما دلیل آن را نمی داند، می تواند نشانه افسردگی دوران کودکی باشد. بچه ها اغلب منابع لازم برای شناسایی احساسات خود یا کشف اینکه چه چیزی ممکن است باعث آنها شود را ندارند.

افسردگی اغلب در کودکان می تواند متفاوت از بزرگسالان به نظر برسد. در حالی که بزرگسالان اغلب غمگین یا افسرده به نظر می رسند، احساس درماندگی یا بی ارزشی می کنند و انرژی ندارند، کودکان ممکن است حتی شکایت نکنند که ناراحت هستند یا می دانند که چیزی اشتباه است.”

حتی اگر آنها نتوانند احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنند، اما علائم و نشانه هایی وجود دارد که والدین می توانند مراقب آنها باشند. خلق غمگین، کناره گیری اجتماعی، تحریک پذیری و دوره های تنهایی تنها چند نشانه هستند که نشان می دهد کودک شما ممکن است با افسردگی دست و پنجه نرم کند.

در یک نگاه

اگر فکر می کنید کودک شما افسرده است ، مهم است که به دقت به علائم کودک خود نگاه کنید. علائم افسردگی ممکن است گاهی اوقات در یک کودک متفاوت از بزرگسالان ظاهر شود، بنابراین تشخیص علائم ممکن است دشوار باشد. دانستن اینکه به دنبال چه چیزی باشید می تواند به شما در شناسایی علائم افسردگی کمک کند تا بتوانید کمک بگیرید.

افسردگی ممکن است در کودکان متفاوت به نظر برسد

علائم افسردگی در کودکان نسبت به بزرگسالان کمی متفاوت است. به همین دلیل است که کودک شما ممکن است غمگین باشد اما دلیل آن را نداند یا نتواند احساس خود را توضیح دهد.

خلق پایین و از دست دادن لذت اغلب دو علامت اولیه در بزرگسالان مبتلا به افسردگی هستند. کودکان بیشتر احتمال دارد علائم اولیه مانند تحریک پذیری و شکایات فیزیکی را تجربه کنند.

سایر علائم افسردگی دوران کودکی عبارتند از: مشکل در تمرکز و تصمیم گیری، خجالتی بودن شدید، چسبیدن به والدین، احساس ناامیدی، شکایات فیزیکی غیر قابل توضیح، مشکلات خواب، تغییرات اشتها، و افکار یا اعمال آسیب به خود .

افسردگی همیشه رفتارهای آسیب‌رسان به خود یا افکار خودکشی به همراه ندارد، اما اینها نشانه‌هایی هستند که باید به آنها توجه کرد و هرگز از پرسیدن در مورد آن نترسید. مربی بهتر است روراست باشید و بخواهید تا این که این صحبت ها بی توجه باشد و فرزندتان در سکوت رنج بکشد.

علائم افسردگی در کودکان

اگر مشکوک هستید که فرزندتان ممکن است افسرده باشد، مراقب علائم زیر باشید.

غم و اندوه

کودکان ممکن است در مورد بسیاری از چیزها مانند روابط از دست رفته، کار مدرسه، شکست ها، از دست دادن چیزی، جابجایی یا از دست دادن یک دوست، حیوان خانگی یا عزیز ناراحت شوند.

کودکان غم و اندوه را متفاوت از بزرگسالان بیان و توضیح می دهند. این امر به ویژه در مورد بچه های بسیار جوانی که فاقد منابع عاطفی برای برچسب زدن و توضیح احساسات خود هستند صادق است.

آنها همچنین ممکن است با خودکنترلی مشکل داشته باشند، که می‌تواند به صورت مشکل در مدیریت ناامیدی، مدیریت احساسات و «عمل کردن» ظاهر شود. از آنجایی که کودکان اغلب فاقد کلماتی برای توصیف احساسات خود هستند، رفتار آنها بیانگر چیزی است که نمی توانند. 

از آنجایی که فرزند شما ممکن است نتواند دلیل غمگینی خود را توضیح دهد، ممکن است برای کشف علت اصلی نیاز به کارآگاهی باشد. اگر فرزند شما با مشکلاتی در مدرسه، دوستان، استرس یا ناامیدی های دیگر دست و پنجه نرم می کند، غم و اندوه او ممکن است حالتی موقتی باشد که با گذشت زمان و حمایت از بین می رود.

سعی کنید تشخیص دهید فرزندتان از چه چیزی ناراحت است و از او حمایت کنید. اگر علائم غم و اندوه پس از چند روز بهبود یابند یا ناپدید شوند، احتمالاً ارتباطی با افسردگی ندارند.

کودکان افسرده ممکن است احساس غم و اندوه کلی در مورد زندگی و آینده خود داشته باشند، یا ممکن است نتوانند تشخیص دهند که از چه چیزی ناراحت هستند. آنها ممکن است زیاد گریه کنند یا مکرراً بی دلیل اشک بریزند. احساس غم و اندوهی که بیش از دو هفته طول می کشد دلیلی برای صحبت با متخصص اطفال کودک است.

کناره گیری از دوستان و خانواده

بیشتر کودکان در برخی مواقع دوستان خود را تغییر می دهند و زمان های متفاوتی را با والدین خود می گذرانند. همانطور که کودکان به بلوغ می رسند ، به طور طبیعی از خانواده خود دور می شوند و شروع به شناسایی بیشتر با همسالان خود می کنند. این یک گام مهم رشدی است که نباید با کناره گیری اجتماعی اشتباه گرفته شود.

هنگامی که کناره گیری اجتماعی با افسردگی همراه است، می تواند به تجربیات اجتماعی منفی کودک کمک کند، که می تواند علائم افسردگی را تقویت کند (مانند بی ارزشی یا احساس اینکه کسی آنها را دوست ندارد یا نمی فهمد).

کودکان افسرده ممکن است به طور چشمگیری از دوستان، خانواده و دیگرانی که زمانی به آنها نزدیک بوده اند دور شوند. آنها تمایل دارند خود را حفظ کنند و به طور کلی از تعامل اجتناب کنند. آنها ممکن است از شرکت در فعالیت های کلاسی، اجتماعی و فوق برنامه خودداری کنند.

از دست دادن علاقه به فعالیت ها

کودک شما ممکن است به طور طبیعی علاقه خود را به چیزهایی که زمانی دوست داشته است از دست بدهد، مانند یک اسباب بازی مورد علاقه یا برنامه تلویزیونی، یا ناگهان اعلام کند که دیگر نمی خواهد در یک فعالیت مورد علاقه شرکت کند. این با یک کودک مبتلا به افسردگی متفاوت است.

کودک افسرده برای یافتن شادی یا هیجان در هر چیزی مشکل دارد.  کودک شما ممکن است تقریباً نسبت به همه چیز بی تفاوت باشد. بچه‌هایی که افسرده هستند اغلب به نظر می‌رسد که بدون هیچ لذت یا لذتی از کاری که انجام می‌دهند، در حال انجام کارهای خود هستند.

احساس سوء تفاهم

هر کودکی در برهه ای از زمان احساس سوء تفاهم می کند. یک کودک افسرده ممکن است احساس کند کسی نیست که بتواند احساسات او را درک کند یا حتی تلاش برای صحبت درباره آنها بیهوده است. کودک شما ممکن است از ترس رد شدن، تفسیر نادرست یا تمسخر از امتحان کردن چیزهای جدید، صحبت کردن یا به اشتراک گذاشتن ایده ها بترسد.

انحطاط تحصیلی

کودکان ممکن است در طول زمان بالا و پایین تحصیلی داشته باشند. به یاد داشته باشید که در دوران انتقال به دبیرستان، کار درسی ممکن است چالش برانگیزتر شود.

یک کودک افسرده ممکن است کاهش قابل توجهی در نمرات داشته باشد.  غیبت از مدرسه، مشکل در توجه، یا صرفاً ناتوانی در انجام کار، همگی از دلایل این کاهش نمرات هستند. این ممکن است در کودکی که در گذشته پیشرفت تحصیلی بالایی داشته است آشکارتر باشد.

کمبود انرژی

همه خسته می شوند، به خصوص پس از روزهای پرمشغله، کار سخت، شب های دیروقت، بیماری ها و ورزش، اما به نظر می رسد کودک افسرده همیشه فاقد انرژی و انگیزه است.

حتی پس از خواب کافی، یک کودک افسرده ممکن است از خستگی شکایت کند، به آرامی حرکت کند یا زمان نامتناسبی را برای انجام یک کار اختصاص دهد.

احساس گناه

احساس گناه بیش از حد و بی امان در کودکان مبتلا به اختلالات افسردگی، مانند اختلال افسردگی اساسی، دوره های افسردگی در اختلال دوقطبی و دیس تایمیا، رایج است  . کنترل کنید.

احساس گناه همچنین می تواند به احساس غم و اندوه، بی ارزشی و ناامیدی کمک کند. اگر به نظر می رسد که احساس گناه فرزندتان بدتر می شود، بیش از دو هفته طول می کشد و با سایر علائم افسردگی همراه است، به دنبال پزشک یا متخصص سلامت روان خود باشید.

بی ارزشی

کودکان مبتلا به اختلالات افسردگی ممکن است اغلب یا برای مدت طولانی احساس بی ارزشی کنند، به ویژه پس از یک رویداد منفی. کودکانی که احساس بی ارزشی را تجربه می کنند، معمولاً فکر می کنند ضعیف، ناکافی یا ناقص هستند.

کودکانی که احساس بی ارزشی می کنند ممکن است باور کنند که ذاتاً بد هستند و هر کاری که انجام می دهند اشتباه است. آنها ممکن است هیچ تلاشی برای انجام تکالیف مدرسه خود انجام ندهند، در روابط ناپایدار شرکت نکنند یا حتی سعی نکنند با دیگران ارتباط برقرار کنند، زیرا معتقدند تلاش های آنها شکست می خورد یا مشکلات بیشتری ایجاد می کند.

احساس بی ارزشی یا سایر علائم افسردگی برای بیش از یک یا دو هفته ممکن است نیاز به درمان توسط پزشک اطفال یا روانپزشک کودک شما داشته باشد.

تکانشگری و پرخاشگری

برای برخی از کودکان و نوجوانان افسرده، احساسات آنها ممکن است باعث عصبانیت آنها نسبت به افراد یا چیزهایی شود که به اعتقاد آنها منبع درد آنهاست. این می تواند منجر به واکنش های تکانشی و تهاجمی شود.

رفتارهای تکانشی واکنش سریع به رویدادها (معمولاً منفی) بدون توجه به پیامدها هستند. تکانشگری اغلب، اما نه همیشه، منجر به اقدامات تهاجمی می شود. رفتارهای پرخاشگرانه ممکن است به صورت آسیب رساندن به خود، یا به شخص یا چیز دیگری از طریق طغیان خشم، آزار و اذیت، آسیب به اموال یا خشونت، به سمت داخل هدایت شود.

چه چیزی باعث افسردگی در کودکان می شود

افسردگی دوران کودکی یک وضعیت پیچیده است که دلایل زیادی دارد. تعدادی از عوامل مختلف می تواند در شروع افسردگی در کودکان نقش داشته باشد. افسردگی بسیاری از کودکان را تحت تاثیر قرار می دهد.

مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) گزارش می دهد که 3.2 درصد از کودکان بین 3 تا 17 سال مبتلا به افسردگی تشخیص داده شده اند.

برخی از عوامل خطری که می توانند در افسردگی دوران کودکی نقش داشته باشند عبارتند از:

  • بیوشیمی مغز : عدم تعادل در برخی از انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین می تواند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد.
  • محیط : زندگی پر هرج و مرج یا بی ثبات در خانه می تواند یک عامل خطر برای افسردگی باشد، مانند تجربه انزوای اجتماعی یا قلدری در مدرسه.
  • سابقه خانوادگی : داشتن اعضای نزدیک خانواده و بستگان مبتلا به افسردگی، خطر ابتلا به افسردگی دوران کودکی را افزایش می دهد. یک مطالعه 30 ساله نشان داد که افرادی با بالاترین خطر ابتلا به افسردگی کسانی بودند که دو نسل قبلی از اعضای خانواده خود را مبتلا به افسردگی داشتند.
  • سلامت جسمانی : شرایط بهداشتی، به ویژه بیماری های مزمن مانند دیابت نوع 1، می تواند خطر ابتلا به افسردگی دوران کودکی را افزایش دهد.
  • استرس : رویدادهای زندگی مانند نقل مکان و طلاق می توانند در ایجاد افسردگی دوران کودکی نقش داشته باشند.

عوامل خطر برای افسردگی

چگونه به فرزند خود کمک کنیم

اگر فکر می کنید که کودک شما ممکن است افسرده باشد، با پزشک اطفال خود مشورت کنید، که می تواند علائم را ارزیابی کند ، بیماری زمینه ای پزشکی را رد کند و درمان مناسب را توصیه کند.

در اینجا چند کار وجود دارد که می توانید برای کمک به فرزندتان در کنار آمدن با احساس افسردگی انجام دهید.

حالات روحی فرزندتان را کنترل کنید

مراقب علائمی مانند غمگینی، تحریک پذیری، از دست دادن لذت، تغییر اشتها، تغییر عادات خواب، خستگی، احساس بی ارزشی و افکار مرگ باشید. اگر کودک شما چنین علائمی را نشان داد با یک پزشک صحبت کنید.

ایجاد رابطه با فرزندتان در اوایل و ایجاد یک روال چک کردن با او، راهی عالی برای بررسی چالش‌های سلامت روان و برای اینکه آنها بدانند شما فضای امنی برای صحبت کردن هستید.

اطمینان خاطر بدهید

به فرزندتان بگویید که افسردگی چیزی نیست که از آن خجالت بکشد. افسردگی یک بیماری است درست مانند آنفولانزا و دریافت درمان مناسب می تواند به بهبود کودکان کمک کند.

کودک خود را تشویق کنید تا صحبت کند

به فرزندتان این حق را بدهید که این احساسات را داشته باشد. بچه‌ها می‌توانند به سرعت به این فکر بیفتند که خوب نیست احساس افسردگی کنند و شروع به پنهان کردن احساسات خود به جای برخورد سالم با آنها کنند.

چگونه می خواهید گفتگو را شروع کنید؟ “پیشنهاد می‌کنم به پیاده‌روی، کافی‌شاپ، بازی کردن یا رانندگی در ماشین بروید. بچه‌ها هنگام انجام کاری تمایل بیشتری به باز کردن صحبت‌های خود دارند. این نیز مقداری از استرس و فشار مکالمه را برای هر دو از بین می‌برد.

او همچنین توصیه می‌کند در مورد احساس فرزندتان سؤالات باز بپرسید، مانند «چطور می‌خوابی؟» یا “آیا چیزی در ذهنتان هست؟ متوجه شده ام که اخیراً (غمگین/مضطرب/ ساکت) بوده اید.

مهم است که به کودک خود فضای کافی برای پاسخ دادن بدهید. مراقب خود باشید، اما سعی نکنید سکوت را با نظرات خود پر کنید.

اگر نمی‌خواهند صحبت کنند، بر این تمرکز کنید که به آنها بفهمانید که نگران هستید و به آنها یادآوری کنید که می‌توانند با شما یا بزرگسال دیگری صحبت کنند.

به کودک خود بیاموزید که کمک بخواهد

بچه ها باید بدانند که در صورت نیاز به کمک در دسترس خواهد بود. فهرستی از افرادی که ممکن است با آنها صحبت کنند مانند خودتان، معلم یا مشاور به آنها بدهید.

صحبت کردن با یک درمانگر راهی عالی برای الگوسازی رفتار کمک جویی برای فرزندتان است.

هرگز احساسات را به حداقل نرسانید

ممکن است برای شما کوچک به نظر برسد، اما آنچه اهمیت دارد این است که چه احساسی برای فرزندتان دارد. گوش کنید و منبع حمایت باشید.

یک مکالمه باز و بدون قضاوت را با کودک خود آغاز کنید تا به شما نشان دهید که نگران هستید و فضایی برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود برای آنها فراهم کنید. فعالانه به آنها گوش دهید، آنها را تأیید کنید و احساسات آنها را نادیده نگیرید.

مراقب رفتار خود باشید

از تأثیری که پاسخ های شما به زندگی بر فرزندتان می گذارد آگاه باشید. کودک شما با تماشای شما مهارت های مقابله ای را می آموزد.

این چه معنایی برای شما دارد

تشخیص اینکه آیا فرزند شما افسرده است یا واکنش خفیفی به یک رویداد منفی نشان می دهد دشوار است ، اما شما تنها نیستید. بسیاری از والدین با درک اینکه فرزندشان چه فکر و چه احساسی دارد مشکل دارند. خوشبختانه راه های زیادی برای یافتن حمایت و درمان وجود دارد.

میلر می گوید: «اگر والدینی نگران فرزندشان هستند، با آنها صحبت کنید، با آنها وقت بگذرانید، با آنها ارتباط برقرار کنید. “شما همچنین باید به دنبال پشتیبانی باشید. یک مشاور مدرسه یا متخصص اطفال می تواند محل خوبی برای شروع باشد.”

منبع

How to Tell If Your Child Shows Symptoms of Depression

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *