
گذار به یائسگی گاهی اوقات می تواند به علائمی شبیه افسردگی منجر شود. افسردگی یائسگی همچنین ممکن است زمانی رخ دهد که تغییرات هورمونی همراه با این گذار به مشکلات خلقی و سایر علائم افسردگی کمک کند.
درک تمایز بین یائسگی و افسردگی (و همچنین نحوه ارتباط آنها اغلب) می تواند کلید تشخیص و درمان صحیح باشد.
در یک نگاه
یائسگی و افسردگی را می توان به روش های مختلفی با هم مرتبط کرد. از آنجا که ممکن است علائم همپوشانی داشته باشند، گاهی اوقات آنها را با یکدیگر اشتباه می گیرند. در حالی که به نظر نمی رسد یائسگی باعث افسردگی شود، ممکن است خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد. آگاهی از علائم یائسگی و افسردگی می تواند به شما کمک کند تا آنچه را که تجربه می کنید بهتر درک کنید و اگر فکر می کنید ممکن است به کمک نیاز داشته باشید، بدانید چه زمانی باید با پزشک خود تماس بگیرید.
یائسگی چیست؟
یائسگی زمانی در زندگی یک زن است که دوره قاعدگی متوقف می شود، به احتمال زیاد زمانی که تخمدان ها تولید استروژن را متوقف می کنند. فقدان قاعدگی برای 12 ماه متوالی (در صورت عدم وجود علل واضح دیگر) معیار اصلی یائسگی است. وقتی این اتفاق می افتد، زن دیگر قادر به باردار شدن نیست.
سن متوسط یائسگی 51 سال است و این گذار اغلب بین 45 تا 55 سالگی رخ می دهد.
با وجود داشتن یک دوره گاه به گاه، بسیاری از زنان بر این باورند که یائسه هستند، زمانی که در واقع در یک دوره گذار به نام پیش از یائسگی هستند. این به زمانی اشاره دارد که بدن شما انتقال طبیعی به یائسگی را انجام می دهد. اغلب در دهه 40 شما یا درست در زمان یائسگی رخ می دهد.
تغییرات هورمونی در دوران پیش از یائسگی
بسیاری از تغییراتی که در دوران پیش از یائسگی تجربه می کنید، نتیجه کاهش استروژن است که همراه با پروژسترون، با رسیدن به یائسگی افزایش و کاهش می یابد. ارتباطی با این تغییرات هورمونی وجود دارد.
افسردگی چیست؟
افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث احساس غم و اندوه مداوم یا کاهش لذت و علاقه می شود و بر احساس، تفکر و انجام فعالیت های روزانه شما تأثیر می گذارد. دو نوع شایع اختلالات افسردگی عبارتند از افسردگی اساسی (بالینی) و اختلال افسردگی مداوم (دیستیمیا) .
علائم رایج افسردگی عبارتند از: غمگینی، عدم علاقه به چیزهایی که زمانی از آنها لذت می بردید، تحریک پذیری، خستگی و احساس ناامیدی ، بی ارزشی و بدبینی همراه با علائم جسمانی.
افسردگی اساسی شایع ترین اختلال افسردگی تشخیص داده شده است. این بیماری به عنوان داشتن حداقل پنج علامت افسردگی در معیارهای DSM-5 در اکثر اوقات روز، تقریباً هر روز به مدت حداقل دو هفته مشخص می شود که در توانایی شما برای کار، خواب، مطالعه، غذا خوردن و لذت بردن از زندگی اختلال ایجاد می کند.
این معیارها که به «معیار A» معروف هستند به شرح زیر است:
- A1: خلق افسرده – با گزارش ذهنی یا مشاهده دیگران نشان داده می شود (در کودکان و نوجوانان، می تواند خلق تحریک پذیر باشد).
- A2: کاهش علاقه یا لذت در تقریباً همه فعالیت ها – که با گزارش ذهنی یا مشاهده توسط دیگران نشان داده می شود.
- A3: کاهش/افزایش اشتها یا کاهش/افزایش غیر عمدی وزن قابل توجه (بیش از 5 درصد در ماه) (در کودکان، عدم افزایش وزن مورد انتظار).
- A4: اختلال خواب (بی خوابی یا پرخوابی).
- A5: تغییرات روانی حرکتی (آژیتاسیون یا کندی) به اندازه ای شدید که توسط دیگران قابل مشاهده باشد.
- A6: خستگی، انرژی کم، یا کاهش کارآیی که با آن وظایف معمول تکمیل می شود.
- A7: احساس بی ارزشی یا احساس گناه بیش از حد، نامناسب یا هذیانی (نه صرفاً سرزنش خود یا احساس گناه در مورد بیمار بودن).
- A8: اختلال در توانایی فکر کردن، تمرکز، یا تصمیم گیری – که با گزارش ذهنی یا مشاهده دیگران نشان داده می شود.
- A9: افکار مکرر مرگ (نه فقط ترس از مردن)، افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی.
توجه: برای تشخیص افسردگی، یکی از معیارها (از پنج معیاری که باید رعایت کنید)، باید A1 یا A2 باشد.
یائسگی و افسردگی چگونه با هم مرتبط هستند؟
بسیاری از زنانی که در دوران پیش از یائسگی یا یائسگی قرار می گیرند می توانند به شما بگویند که تغییرات شدید در سطوح هورمونی اغلب منجر به احساس افسردگی می شود. خواه این شروع جدید علائم افسردگی باشد یا علائم اغراق آمیز ناشی از تشخیص موجود، مدیریت نوسانات خلقی همراه با علائم دیگر، گاهی اوقات می تواند بسیار طاقت فرسا باشد.
اخیراً است که جامعه پزشکی دستورالعمل هایی را برای ارزیابی و درمان افسردگی پیش از یائسگی ایجاد کرده است.
برخی از چالشها در ارزیابی افسردگی پیش از یائسگی به این دلیل است که تعدادی از علائم مربوط به تغییرات هورمونی آن با علائم رایج افسردگی و سایر علائم یائسگی که اغلب به طور مشابه ظاهر میشوند همپوشانی دارند.
علائمی از جمله بی خوابی، گرگرفتگی، اختلالات خواب و مشکلات خلقی ، در دوران پیش از یائسگی و یائسگی شایع هستند.
یائسگی ممکن است خطر افسردگی را افزایش دهد
خطر ابتلا به علائم مربوط به افسردگی در میان زنان با گذار به یائسگی افزایش می یابد.
نشانه های افسردگی و یائسگی
درک علائم افسردگی و یائسگی می تواند مفید باشد تا بتوانید آنها را بهتر شناسایی کرده و بین این دو تمایز قائل شوید.
علائم افسردگی
نشانه ها و علائم افسردگی عبارتند از:
- احساس مداوم غم، اضطراب، ناامیدی یا بدبینی
- احساس بی ارزشی
- کاهش انرژی یا خستگی
- تحریک پذیری
- کاهش علاقه یا لذت به فعالیت هایی که زمانی از آن لذت می بردید
- مشکل در خواب یا پرخوابی
- تغییر اشتها یا وزن
- مشکل در تمرکز، به خاطر سپردن یا تصمیم گیری
- عدم مراقبت از خود
- درد ، سردرد، گرفتگی عضلات یا مشکلات گوارشی
- کناره گیری از فعالیت های اجتماعی
- افکار مرگ یا خودکشی
علائم یائسگی
نشانه های یائسگی ممکن است شامل موارد زیر باشد :
- پریودهای نامنظم یا خونریزی که منجر به از دست دادن پریود به مدت 12 ماه متوالی می شود
- مشکلات خواب به دلیل سطوح پایین پروژسترون و استروژن
- گرگرفتگی و تعریق شبانه
- مشکلات حافظه یا فراموشکار بودن و تلاش برای تمرکز
- تغییرات خلقی مانند تحریک پذیری و طلسم گریه
- احساس افسردگی یا اضطراب
- تغییر احساسات در مورد سلامت جنسی
- خشکی واژن
چه چیزی باعث افسردگی در دوران یائسگی می شود؟
علائم افسردگی که می تواند در دوران پیش از یائسگی و یائسگی ظاهر شود به عوامل مختلفی از جمله تغییرات هورمونی، آسیب پذیری های زمینه ای در برابر افسردگی و سایر عوامل استرس زا مرتبط است.
تغییرات هورمونی که در زمان های دیگر در زندگی باروری زنان اتفاق می افتد، مانند دوره پس از زایمان، با افزایش افسردگی و علائم خلقی نیز مرتبط است.
کاهش سطح استروژن که در دوران پیش از یائسگی به سمت یائسگی اتفاق می افتد می تواند به تغییرات احساسی مانند غمگینی، تحریک پذیری، خستگی، مشکل در تمرکز و تغییرات خلقی کمک کند.
با این حال، هیچ مدرکی مبنی بر اینکه یائسگی باعث افسردگی می شود وجود ندارد . اگر علائم شدید هستند یا بیشتر از گاهی اوقات بر زندگی شما تأثیر می گذارند، حتماً به پزشک یا روانپزشک مراجعه کنید.
گرفتن تشخیص
پزشک شما میتواند ارزیابی انجام دهد تا تعیین کند که در چه مرحلهای در حال گذار به یائسگی هستید و گامهای بعدی را برای درمان احتمالی علائم یائسگی توصیه میکند. اما اگر علائم مربوط به افسردگی شدید باشد یا تشخیص قبلی افسردگی داشته باشید، ارزیابی توسط یک روانپزشک قدم بعدی است.
پزشک شما قادر خواهد بود تشخیص دهد که آیا شما یک اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی دارید.
درمان افسردگی در دوران یائسگی
برای زنان یائسه و یائسه ای که افسردگی تشخیص داده می شود، باید از گزینه های درمانی اثبات شده برای درمان افسردگی پیروی کرد. اینها شامل درمان با داروهای ضد افسردگی و/یا روان درمانی (“گفتگو درمانی”) است.
انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد، اما یکی از آنها به ویژه در درمان افسردگی موفقیت آمیز بوده است، درمان شناختی-رفتاری (CBT) است .
شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه درمان زنانی که وارد یائسگی می شوند با درمان جایگزینی هورمونی ممکن است به بهبود خلق کمک کند، اما این روش درمانی برای افسردگی محسوب نمی شود. برخی از یافتهها نشان میدهند که استروژن، که میتواند به کاهش گرگرفتگی و تعریق شبانه کمک کند، همچنین ممکن است به علائم خفیف تا متوسط مربوط به نوسانات خلقی و احساس افسردگی کمک کند.
خطرات مرتبط با درمان جایگزینی هورمون وجود دارد. به همین دلیل است که صحبت با پزشک در مورد سلامتی خود همیشه بهترین نقطه برای شروع است.
مقابله با یائسگی و افسردگی
مقابله با علائم افسردگی که همراه با یائسگی یا یائسگی است اغلب نیاز به یک رویکرد سیستمیک دارد. و مانند بسیاری از توصیه های دیگر برای افسردگی یا یائسگی، اصلاح سبک زندگی می تواند تفاوت قابل توجهی در کیفیت زندگی شما ایجاد کند.
تغییراتی که می تواند کمک کند
ورزش روزانه ، معاشرت با دوستان و خانواده، مدیتیشن، تمرکز حواس و شرکت در فعالیت هایی که قبل از شروع دوره های افسردگی لذت بخش بودند، تنها چند راه برای مقابله با علائم مربوط به افسردگی هستند.
کاهش یا حذف الکل، سیگار یا سایر مواد می تواند به علائم خاصی از یائسگی کمک کند. همچنین، مراقبت بیشتر برای پیروی از یک رژیم غذایی غنی از میوه ها، سبزیجات، پروتئین بدون چربی، کربوهیدرات های پیچیده و چربی های سالم ممکن است به مدیریت علائم کمک کند.
این چه معنایی برای شما دارد
نوسانات خلقی و احساس غمگینی و تحریک پذیری از اتفاقات رایج در دوران پیش از یائسگی و یائسگی هستند. با این حال، تمایز بین افسردگی بالینی و فراز و نشیب های مربوط به تغییر هورمون ها می تواند چالش برانگیز باشد. اگر نگران سلامت جسمی یا روانی خود هستید، اولین قدم را بردارید و با پزشک خود قرار ملاقات بگذارید.
باز بودن و صادق بودن در مورد احساس خود می تواند به کاهش فشار یا اضطرابی که ممکن است تجربه می کنید کمک کند. همچنین این امکان را به پزشک شما میدهد تا تشخیص مناسبی را انجام دهد و یک برنامه درمانی ایجاد کند که بر نیازهای شما متمرکز باشد.