
سازمان جهانی بهداشت (WHO) رشته روان جراحی یا Psychosurgery را به عنوان “حذف یا تخریب انتخابی مسیرهای عصبی به منظور تأثیرگذاری بر رفتار با جراحی” تعریف می کند. به عبارت ساده تر، روان جراحی، جراحی مغز است که برای درمان اختلالات روانپزشکی انجام می شود.
مفهوم اصلی پشت این نوع جراحی این است که اگر قسمتهای خاصی از مغز مسئول علائم باشند، تخریب بافت مغزی که آن قسمتهای مغز را به هم متصل میکند به از بین بردن این علائم کمک میکند.
اصطلاح «روان جراحی» توسط متخصص مغز و اعصاب پرتغالی، آنتونیو اگاس مونیز ابداع شد. این اصطلاح در حال حاضر اغلب با اصطلاح “جراحی مغز و اعصاب برای اختلالات روانی” جایگزین می شود.
تاریخچه روان جراحی
تا به امروز، شناخته شده ترین نمونه از روان جراحی، لوبوتومی است . لوبوتومی توسط António Egas Moniz در اواسط دهه 1930 اختراع شد. او از آن برای “درمان” انواع اختلالات سلامت روان، به ویژه افسردگی و اسکیزوفرنی استفاده کرد.
این روش شامل سوراخ کردن دو سوراخ کوچک در جمجمه بیمار و بریدن رشتههای عصبی است که قسمت جلوی مغز (که شخصیت، تصمیمگیری و استدلال را کنترل میکند) را با سایر مناطق مغز متصل میکند. او معتقد بود که با شکل گیری اتصالات عصبی جدید، رفتارهای “غیر طبیعی” بیمار متوقف می شود.
در سال 1949، مونیز جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را به خاطر ساخت لوبوتومی جلوی مغز دریافت کرد.
در اواخر دهه 1930، والتر فریمن، متخصص مغز و اعصاب، این جراحی را به ایالات متحده آورد تا در تلاشی برای بهبود روش مونیز، روش یخچینی را ابداع کند: کوبیدن یک چنگک یخ از طریق کاسه چشم به مغز و «چرخاندن آن به اطراف برای قطع ارتباطات مغزی».
جای تعجب نیست که کوبیدن یک یخ مستقیماً به مغز که آن را تکان می دهد، اغلب عوارض جانبی جدی ایجاد می کند. برخی از بیماران دچار آسیب شدید مغزی شدند و صدها نفر جان باختند. حتی آن روش هایی که موفقیت آمیز تلقی می شدند، بیماران را بی پاسخ و کودکانه می کردند.
علیرغم اثرات غیرقابل برگشت، روان جراحی در دهه های 1930 و 1940 بسیار محبوب بود. تخمین می زنند که حدود 5000 لوبوتومی در سال 1949 در ایالات متحده انجام شد. تنها پس از معرفی داروهای ضد روان پریشی در اواسط دهه 1950 برای درمان اسکیزوفرنی بود که استفاده از روان جراحی شروع به کاهش کرد.
روانپزشکی مدرن
اگرچه روان جراحی هنوز مورد استفاده قرار می گیرد، اما تنها در موارد شدید و در صورت شکست درمان دارویی و رفتار درمانی، استفاده می شود. علاوه بر این، تکنیکهایی که امروزه مورد استفاده قرار میگیرند، کاملاً متفاوت از روشهای مورد استفاده در گذشته هستند.
جراحان دیگر کورکورانه اطراف مغز افراد را با یک یخ گیر نمی کنند و بخش هایی را که صلاح می دانند از بین نمی برند. در عوض، روان جراحی در حال حاضر شامل از بین بردن تکه های کوچک بافت توسط گرما است. مناطق خاصی از مغز که مورد هدف قرار می گیرند، عملاً هیچ تأثیری بر عملکرد فکری و کیفیت زندگی ندارند.
با این حال، در موارد بسیار نادر، روان جراحی ممکن است برای درمان اختلالات مقاوم به درمان زیر استفاده شود:
- اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
- اختلال افسردگی اساسی (MDD)
- اختلال وسواس اجباری (OCD)
رایج ترین روش های روان جراحی که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از:
- سینگولوتومی قدامی
- تراکتوتومی ساب دمی
- لوکوتومی لیمبیک (که ترکیبی از دو مورد اول است)
- کپسولوتومی قدامی
فقط سینگولوتومی قدامی، کپسولوتومی قدامی و لوکوتومی لیمبیک با هر فرکانسی انجام می شود.
امروزه، روان جراحی با دقت بیشتری نسبت به گذشته تنظیم می شود. با این حال، به دلیل عدم وجود شواهدی مبنی بر ایمنی و اثربخشی آن، تنها پس از شکست همه درمانهای دیگر ارائه میشود.
سینگولوتومی قدامی
در حالی که اکثر بیماران مبتلا به وسواس در نهایت به درمان با دارو و/یا رفتار درمانی پاسخ می دهند، اقلیت کوچکی از مردم چندان خوش شانس نیستند. برای این افراد، سینگولوتومی قدامی یک درمان نسبتا موثر به نظر می رسد.
از دهه 1960، سینگولوتومی قدامی برای درمان بیماران مبتلا به وسواس مقاوم به درمان (و گاهی اوقات افسردگی مقاوم به درمان) استفاده شده است. این روش با سوراخ کردن یک سوراخ کوچک در جمجمه بیمار توسط جراح و سپس استفاده از یک تیغه برای دسترسی به قشر کمربندی قدامی شروع می شود. سپس یک پروب گرم شده حدود نصف قاشق چایخوری از بافت قشر سینگولیت قدامی را می سوزاند.
سینگولیت قدامی در هشدار دادن به فوریت یک کار و ایجاد احساس رضایت در هنگام تکمیل کار نقش دارد.
مطالعات نشان می دهد که تا 70 درصد از بیماران مبتلا به وسواس مقاوم به درمان از این روش بهره مند می شوند. اگرچه این روش بدون عوارض جانبی (از جمله خطر عفونت و تشنج) نیست، خطر تجربه این عوارض جانبی اندک است.
کپسولوتومی قدامی
یکی دیگر از روش های روان جراحی که برای اختلالات روانپزشکی مقاوم به درمان استفاده می شود، کپسولوتومی قدامی نام دارد. کپسولوتومی قدامی شبیه سینگولوتومی قدامی است، اما جراحان به جای هدف قرار دادن قشر سینگولات قدامی، تکه های ریز بافت را در ناحیه ای نزدیک تالاموس (به نام کپسول قدامی) می سوزانند.
این جراحی به طور موثر علائم را در بیش از نیمی از بیماران مبتلا به وسواسی که به درمان یا دارو پاسخ نمی دهند، کاهش می دهد. برخلاف سینگولوتومی قدامی، کپسولوتومی قدامی خطر کمی بالاتر برای ایجاد چند عارضه جانبی فوری دارد، از جمله:
- ادم مغزی (تورم)
- دلیریوم (حالت حاد گیجی)
- سردرد
- تشنج
- بی اختیاری ادرار
یک اثر متداول دراز مدت این روش افزایش وزن است. بررسی 20 مطالعه نشان داد که پس از انجام کپسولوتومی قدامی، تقریباً یک سوم بیماران بیش از 10 درصد وزن بدن خود را افزایش می دهند.
تراکتوتومی Subcaudate
بر اساس یک مطالعه برجسته بر روی 208 بیمار در سال 1975، تقریباً دو سوم بیماران مبتلا به افسردگی یا اضطراب و 50 درصد از بیماران مبتلا به وسواس بهبودی نشان دادند.
با این حال، اگرچه این روش به اندازه سینگولوتومی موثر است، اما به نظر می رسد عوارض جانبی بیشتری ایجاد کند. تقریباً 2٪ تشنج های بعد از عمل و تقریباً 7٪ ویژگی های شخصیتی منفی را پس از جراحی نشان دادند.
به همین دلیل، تراکتوتومی Subcaudate به ندرت، یا هرگز، به عنوان یک روش مستقل در تراکتوتومی ساب دمی ایالات متحده، روشی است که ماده سفید مغز را هدف قرار می دهد.
لکوتومی لیمبیک
پیشرفت مهم دیگر برای اختلالات روانپزشکی مقاوم به درمان، لوکوتومی لیمبیک است. لوکوتومی لیمبیک از اواسط دهه 1970 برای درمان اختلال افسردگی مقاوم به درمان و البته وسواس مورد استفاده قرار گرفت.
این روش در اصل ترکیبی از سینگولوتومی قدامی و تراکتوتومی ساب دمی است. معمولاً اگر بیمار به سینگولوتومی قدامی پاسخ ندهد انجام می شود. یک مطالعه در سال 2013 نرخ 73 درصد بهبود علائم را در بیماران مبتلا به OCD و MDD شدید که در ابتدا به سینگولوتومی قدامی پاسخ ندادند، نشان داد.
عوارض جانبی که به نظر کوتاه مدت هستند شامل توهمات گذرا، فراموشی و شیدایی است.
بهبودی و پیش آگهی روان جراحی
برای اکثریت قریب به اتفاق بیماران، پاسخ و/یا بهبودی فرآیندی کند است. اکثر بیماران حداقل دو تا سه هفته را پس از روان جراحی در بیمارستان می گذرانند. اکثر افراد می توانند تشخیص دهند که آیا درمان 9 تا 12 ماه پس از جراحی موثر بوده است یا خیر.