
زندگی با اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) به معنای زندگی با افکار مزاحم تکراری و ناخواسته – وسواس – است که برای فردی که آنها را تجربه می کند وحشتناک است. محتوای وسواسها بسیار متفاوت است. در حالی که برخی از وسواس ها شامل ترس از آلودگی است، نگرانی در مورد آلودگی درصد کمی از موضوعات وسواسی را تشکیل می دهد. وسواس اغلب ماهیت «تابو» دارند.برای مثال، فرد مبتلا به وسواس ممکن است افکار و تصاویر خشونت آمیز (مانند خودکشی یا دیگران)، افکار مزاحم جنسی و تصاویر آزاردهنده (یعنی افکار جنسی شامل کودکان، اعضای خانواده، حیوانات، شخصیت های مذهبی و غیره) یا کفرآمیز را تجربه کند. افکاری که خلاف مذهب می باشد. این اجبارها برای کاهش اضطراب یا جلوگیری از اتفاق بد استفاده می شود. فردی که با وسواس سر و کار دارد در یک چرخه معیوب قرار می گیرد که بر تمام زمینه های عملکرد فرد از جمله رابطه جنسی تأثیر می گذارد.
تاثیر وسواس بر رابطه جنسی و صمیمیت
وسواس هیچ حد و مرزی نمی شناسد. افکار مزاحم می توانند و در هر جایی ظاهر شوند. اتاق خواب یا هر جایی که تصمیم به رابطه جنسی داشته باشید، ممنوع نیست.
تأثیر وسواس بر رابطه جنسی از فردی به فرد دیگر، بسته به تم وسواسی و علائم فرد متفاوت است.
برخی از راههایی که وسواس میتواند بر زندگی جنسی و صمیمیت فرد تأثیر منفی بگذارد ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- رابطه جنسی ممکن است باعث وسواس شود و به بخشی از درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP) آن فرد تبدیل شود.
- رابطه جنسی ممکن است به طور اجباری برای حل، اثبات یا جستجوی اطمینان در مورد وسواس استفاده شود و باید از آن جلوگیری کرد.
- کاهش میل جنسی و ناتوانی در ارگاسم می تواند به عنوان یک عارضه جانبی داروهای مورد استفاده برای درمان وسواس یا در نتیجه افزایش اضطراب ناشی از وسواس باشد و ممکن است زندگی جنسی فرد را مختل کند.
اگر با این مشکل دست و پنجه نرم می کنید، تنها نیستید. ERP و مهارت های تمرکز حواس می تواند زندگی جنسی شما را بهبود بخشد.
وقتی افکار مزاحم در طول رابطه جنسی ظاهر می شوند
همه افکار مزاحم را تجربه می کنند، اما برای کسانی که با وسواس سروکار دارند، این افکار به دلیل نحوه سیم کشی مغزشان باقی می ماند.
افراد مبتلا به وسواس دارای یک مرکز ترس بیش فعال در مغز هستند که در صورت عدم وجود خطر، آلارم های کاذب را ارسال می کند. به عنوان مثال، به ترسی فکر کنید که وقتی زنگ هشدار آتش در نیمه شب به صدا در میآید و زنگ هشدار اشتباه است. این چیزی است که اغلب برای مبتلایان به وسواس اتفاق می افتد.
افکار ناخواسته ظاهر می شوند و بارها و بارها تکرار می شوند و به چیزی که فرد بیشتر دوست دارد حمله می کند.
برای برخی، این افکار یا تصاویر ناخواسته از داشتن رابطه جنسی با کودکان، اعضای خانواده، شخصیت های مذهبی و غیره است. این افکار نه تنها برای فرد مبتلا به وسواس بسیار اضطراب آور است، بلکه باعث خاموش شدن گسترده نیز می شود.
زمانی که افکار مزاحم که به نظر شما وحشتناک هستند، در مغز شما نفوذ کرده اند، ایجاد روحیه برای رابطه جنسی دشوار است.
حتی اگر فردی احساس برانگیختگی داشته باشد، درگیر شدن در فعالیت های جنسی می تواند برای کسانی که با وسواس زندگی می کنند به دلیل محتوای افکارشان محرک باشد.
بسیاری از افرادی که تحت درمان وسواس خود هستند، ترس ها و نگرانی های زیر را گزارش می کنند:
- من نمیخواهم در حین انجام رابطه جنسی افکار به ذهنم خطور کند. این باعث وحشت من می شود و رابطه جنسی را از بین می برد.”
- “اگر به ارگاسم برسم و یک فکر مزاحم به او سر بزند، چه؟”
- “اگر من به اندازه زمان های دیگر برانگیخته نشده باشم و ثابت کند که وسواس های من “درست” هستند، چه؟
- “اگر در حین رابطه جنسی به همسرم ضربه بزنم و کاری انجام دهم چه؟”
این جایی است که تمرکز حواس و درمان ERP وارد عمل می شود. واقعیت این است که اکثر اوقات افکار ما خارج از کنترل ما هستند. ما نمیتوانیم روی افکار مزاحم مکث کنیم و هر چه بیشتر سعی کنیم آنها را سرکوب کنیم، افکار ناخواستهمان بیشتر میشود.
تحقیقات دانیل وگنر روانشناس در مورد سرکوب افکار گواه این امر است. در مطالعه او، از یک گروه از شرکت کنندگان خواسته شد که به مدت 5 دقیقه در مورد یک خرس سفید فکر کنند. به گروهی دیگر گفته شد که 5 دقیقه به خرس سفید فکر نکنید.
نتایج این مطالعه نشان داد که شرکتکنندگانی که از آنها خواسته شده بود به خرس سفید فکر نکنند، بیشتر از شرکتکنندگانی که به آنها آموزش داده شده بود در مورد خرس سفید فکر کنند، به خرس سفید فکر کردند.
این یافتهها نشان میدهد که سرکوب فکر در اتاق خواب یا هر جای دیگری کار نمیکند. این شما را با دو گزینه می گذارد: اجتناب از رابطه جنسی و اجازه دهید وسواس به شما دیکته کند که چگونه زندگی کنید یا خود را در معرض رابطه جنسی قرار دهید و اجازه دهید ارزش های شما راه زندگی شما را راهنمایی کنند.
رابطه جنسی در درمان ERP
ERP نوعی از رفتار درمانی است که شامل قرار دادن مکرر یک فرد در معرض ترس های خود و در عین حال حذف اجبار است. این به عنوان درمان استاندارد طلایی برای وسواس در نظر گرفته می شود.
ERP ممکن است عادت کردن را تسهیل کند ، که در آن اضطراب به مرور زمان پس از مواجهه مکرر با محرک های ترسناک کاهش می یابد. ERP همچنین یادگیری بازدارنده را تسهیل میکند، که در آن بیمار میآموزد که احتمال وقوع پیامد ترسناک به اندازهای که مغز او را باور کرده است ندارد و میتواند ناراحتی و اضطراب مرتبط با محرکهای ترسناک را تحمل کند.
رابطه جنسی به عنوان یک عامل مواجهه
برای سیم کشی مجدد مغز، فرد مبتلا به وسواس باید بدون درگیر شدن در اجبار در معرض چیزی قرار گیرد که از آن می ترسد. وارد کنید: جنسیت به عنوان یک مواجهه.
هنگامی که مراجع برای رابطه جنسی ارزش قائل است و می خواهد آن را داشته باشد، رابطه جنسی بخشی از درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ می شود.
مواجهه بیمار
هنگامی که فردی مبتلا به وسواس درگیر فعالیت جنسی می شود، مغز او ممکن است پر از افکار مزاحم شود. این اغلب آنها را به وحشت می اندازد و باعث می شود با وجود اینکه چقدر برای آن ارزش قائل هستند از رابطه جنسی اجتناب کنند.
برای مبارزه با این اجتناب، که به اجبار معروف است، یک درمانگر ممکن است رابطه جنسی را به عنوان یک مواجهه تعیین کند. وقتی مشتری رابطه جنسی دارد، اغلب در معرض افکار مزاحم قرار می گیرد که نمی خواهند در طول رابطه جنسی به آنها فکر کنند.
سپس مواجهه مکرراً رابطه جنسی برقرار می کند تا بتواند اضطراب و ناراحتی ناشی از برخورد با افکار مزاحم که در طول رابطه جنسی ظاهر می شود را تحمل کند.
علاوه بر مواجهه با محرک های ذهنی (افکار و تصاویر) در حین رابطه جنسی، مواجهه با محرک های فیزیکی در حین رابطه جنسی برای افرادی که وسواس آلودگی اطراف مایع منی، عرق و غیره دارند، استفاده می شود. فرد به تدریج و به طور مکرر خود را در معرض مایعات بدن و فعالیت جنسی قرار می دهد. بدون اتخاذ اجبارهای اجتنابی.
پیشگیری از واکنش
بخش پیشگیری از پاسخ شامل حذف اجبار در حین رابطه جنسی است و به همان اندازه مواجهه مهم است. به عنوان مثال، فرد نباید در مورد افکاری که در حین رابطه جنسی ایجاد می شود، افکار را از خود دور می کند یا سعی در خنثی کردن افکار خود دارد، نشخوار کند. هدف، تحمل ناراحتی و داشتن رابطه جنسی آگاهانه است.
چرا اجتناب از محرک ها کار نمی کند؟
مواجهه از نظر بالینی برای مبتلایان به وسواس بسیار مفید است زیرا نقطه مقابل مواجهه با ترس، اجتناب از آن است. اجتناب از محرک های ترسناک چیزی است که بسیاری از افراد مبتلا به وسواس به آن متوسل می شوند، اما اجتناب یک اجبار است و وسواس را تغذیه می کند.
وقتی از چیزی اجتناب می کنید، مستقیماً به مغز خود می گویید که چیزی که از آن اجتناب می کنید خطرناک است. بنابراین، رابطه جنسی به طور فزایندهای برای فردی که با وسواس زندگی میکند «خطرناک» میشود، زمانی که خطر واقعاً وجود ندارد. هرچه بیشتر سعی کنید از محرک های وسواس خودداری کنید، ترس شما بیشتر می شود.
با اجتناب از رابطه جنسی به دلیل افکار مزاحم، فرد به مغز بیش فعال وسواسی خود سیگنال می دهد که آلارم های کاذبی که مغز آنها ارسال می کند، هشدارهای واقعی هستند که باید به آنها توجه کرد. بنابراین، مغز چه کار می کند؟ آلارمهای مکرر و شدیدتر را ارسال میکند، زیرا مغز در تلاش است تا شما را ایمن نگه دارد.
فعالیت جنسی اجباری
در حالی که برخی به طور اجباری از رابطه جنسی اجتناب می کنند و باید در طول دوره درمان خود را در معرض آن قرار دهند، برخی دیگر از رابطه جنسی به عنوان اجباری برای بررسی شفافیت و اطمینان در مورد وسواس های خود استفاده می کنند. در این شرایط از پیشگیری از پاسخ برای کمک به درمان OCD استفاده می شود.
نمونههای رایج رابطه جنسی اجباری بر اساس مضامین وسواسی در زیر فهرست شدهاند.
وسواس جنسی
فرد مبتلا به وسواس پدوفیلیک، یا هر وسواس جنسی دیگر مانند افکار جنسی ناخواسته در مورد اعضای خانواده یا حیوانات، ممکن است از رابطه جنسی با همسر خود یا دیگران به عنوان اطمینان خاطر از تحریک شدن توسط همسر خود استفاده کند.
برای فردی که با وسواس سر و کار دارد، این به خود کمک می کند تا ثابت کند که یک پدوفیل نیست، هیچ تمایلی به داشتن رابطه جنسی با اعضای خانواده یا حیوانات یا انجام هر عمل جنسی مزاحم دیگری ندارد.
وسواس های جهت گیری جنسی
فردی که با وسواس های گرایش جنسی سر و کار دارد، افکار مزاحم که باعث می شود نسبت به گرایش جنسی خود شک کند، ممکن است به دنبال رابطه جنسی با شخصی برای “بررسی” یا اثبات گرایش جنسی خود باشد.
به عنوان مثال، فردی که به مدت 30 سال خود را دگرجنس گرا معرفی کرده است، ممکن است ناگهان افکار مزاحم جنسی در مورد همان جنس به او دست دهد که باعث می شود بی وقفه در جهت گیری جنسی خود تردید کنند.
این در مورد هر گرایش جنسی صدق می کند. کسی که خود را همجنسگرا میشناسد ممکن است بیوقفه شک کند که آیا واقعاً همجنسگرا هستند یا خیر، زیرا وسواس او به گرایش جنسی وابسته است.
ترس از وسواس های گرایش جنسی این نیست که فرد مبتلا به وسواس همجنسگرا یا مستقیم یا هر چیز دیگری باشد، بلکه این است که او 100٪ از تمایلات جنسی خود اطمینان ندارد.
به عنوان یادآوری، افکار مزاحم وسواس، ایگودیستونیک (آزاردهنده) هستند. وسواس های گرایش جنسی به معنای انکار تمایلات جنسی واقعی فرد نیست.
وسواس رابطه
کسی که با وسواس های ارتباطی سر و کار دارد (یعنی افکار مزاحم پیرامون «درست بودن» همسر یا ازدواج خود)، ممکن است از رابطه جنسی برای بررسی اینکه آیا به اندازه کافی توسط همسر خود برانگیخته شده اند یا خیر، استفاده کند. این می تواند شبیه بررسی برانگیختگی فیزیکی یا بررسی ذهنی احساسات درونی در طول رابطه جنسی باشد.
در این موارد، فرد باید از پیشگیری از پاسخ برای قطع فعالیت جنسی اجباری استفاده کند. چک کردن، چه بررسی فیزیکی باشد یا بررسی ذهنی احساسات و سطوح برانگیختگی، در بین مبتلایان به وسواس بسیار رایج است و اجباری است.
وسواس و روابط صمیمی
بررسی ذهنی و جسمی
بررسی اجباری به مغز هشدار می دهد که وسواس های فکری معنادار هستند و باید به آن توجه کرد. این بررسی نه تنها به وسواس دامن می زند، بلکه اغلب فرد را گیج تر می کند زیرا بررسی می تواند احساسات ارگانیک او را کمرنگ کند. وقتی مردم بارها و بارها در مورد چیزی مانند افکار یا احساسات یا خاطرات نشخوار می کنند، با گذشت زمان این موضوع تیره تر می شود.
واقعیت خشن دیگر این است که آنچه را که به دنبال آن هستید، اغلب پیدا خواهید کرد. به عنوان مثال، هنگامی که مراجعان ناحیه کشاله ران خود را برای علائم برانگیختگی بررسی می کنند، احتمالاً به دلیل توجهی که به قسمت خاصی از بدن می کنند، چیزی احساس می کنند.
وسواس به دنبال قطعیت است
چک کردن همچنین تلاشی برای جستجوی اطمینان در مورد وسواس است. وسواس با ناتوانی در تحمل عدم اطمینان مشخص می شود. از این رو، فرد وسواسی رفتارهای اجباری را اتخاذ میکند.
فرد مبتلا به وسواس تلاش می کند تا اطمینان 100% در مورد گرایش جنسی، وضعیت رابطه و غیره خود به دست آورد، در حالی که واقعیت این است که اطمینان برای کسی وجود ندارد.
بخش اصلی درمان وسواس در حال کنار آمدن با عدم قطعیت و پذیرش آن است. به نظر می رسد فردی به افکار مزاحم خود به این شکل پاسخ می دهد: “شاید بله، شاید نه، اما من قصد ندارم با این افکار درگیر شوم زیرا مفید نیست.”
اثرات داروها
دلیلی وجود دارد که زمانی توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان یکی از 10 بیماری ناتوان کننده برتر از جمله جسمی و روانی رتبه بندی شده بود. این یک بیماری روانی عذاب آور است.
در حالی که ERP استاندارد طلایی در درمان وسواس است و مطالعات اثربخشی آن را در درمان این اختلال نشان میدهد، برای بسیاری از افراد مبتلا به وسواس داروهایی تجویز میشود که میتواند به تنظیم هورمونهای مغز و کاهش اثر برخی از وسواسها کمک کند. دارو همچنین می تواند به بیماران در انجام کار ERP خود کمک کند.
برخلاف آنچه که ننگ پیرامون استفاده از دارو برای درمان بیماری های روانی مردم را به این باور می رساند، مصرف دارو راه آسانی نیست. این یک چسب زخم یا راه حل سریع نیست. این اغلب تصمیم پیچیده ای است که مردم می گیرند زیرا عمیقاً رنج می برند.
تاثیر دارو بر عملکرد جنسی
تصمیم به مصرف دارو ممکن است به قیمت چیزهای دیگری مانند عملکرد جنسی فرد تمام شود.
به عنوان مثال، داروها می توانند عوارض جانبی داشته باشند که میل جنسی را کاهش می دهد یا رسیدن به ارگاسم را دشوار می کند.
کسانی که مبتلا به وسواس هستند و به فکر اضافه کردن دارو به برنامه درمانی خود هستند، ممکن است مجبور شوند بین سلامت عقل و رضایت جنسی خود یکی را انتخاب کنند. این می تواند یک تصمیم سخت و دردناک باشد.
مشورت با روانپزشک در مورد مدیریت تمام داروها مهم و توصیه می شود.
اضطراب و برانگیختگی
افراد مبتلا به وسواس که دارو مصرف نمی کنند نیز ممکن است کاهش میل جنسی و مشکل در رسیدن به ارگاسم را تجربه کنند. اضطراب به تنهایی می تواند بر برانگیختگی تأثیر بگذارد، که ممکن است برای فرد مبتلا به وسواس که فقدان برانگیختگی را به عنوان مدرکی مبنی بر درست بودن وسواس هایش تفسیر می کند، تحریک شود.
مدیریت وسواس از طریق ذهن آگاهی
مهارت های ذهن آگاهی سنگ بنای مدیریت وسواس است. ذهن آگاهی، که به عنوان پذیرش شناخته می شود، در مورد توجه بدون قضاوت به افکار، تصاویر، احساسات، تمایلات و احساسات است.
ذهن آگاهی یعنی پذیرش وجود افکار و احساساتی که مغز بدون قضاوت تولید کرده است. این برای فرد مبتلا به وسواس که افکار خود را تحقیر می کند سخت است، اما بخش مهمی از بهبودی است.
واقعیت این است که افکار، تصاویر و احساسات مشکل نیستند. این نحوه پاسخ اجباری و مقاومتی فرد به آنهاست که مشکل است.
افکار به سادگی کلماتی در ذهن ما هستند. این کلمات از حروف تشکیل شده اند و آن حروف هجاها را تشکیل می دهند. افکار لزوماً واقعیت نیستند و هرگز تهدید نیستند، که تشخیص آن برای فرد مبتلا به وسواس دشوار است. آنها به طور خودکار معنی را به کلمات و احساسات نسبت می دهند، که آنها را در چرخه وسواس نگه می دارد.
هر فکر و احساسی مهم و معنادار نیست. لازم نیست به هر فکر و احساسی توجه شود. شما باید تصمیم بگیرید که چه چیزی مفید است یا نه و به چه چیزی توجه می کنید. در حالی که شما انتخابی برای آنچه به مغزتان می گذرد ندارید، در مورد کاری که با آن انجام می دهید می توانید نظر بدهید.
چگونه بی هوشی می تواند در طول رابطه جنسی کمک کند
مهارت های تمرکز حواس برای افراد مبتلا به وسواس که به عنوان یک مواجهه رابطه جنسی هستند، مفید است. کار این است که به هر چیزی که در طول فعالیت جنسی ظاهر می شود توجه کنید و اجازه دهید در عین حال توجه را به تجربه جنسی بازگرداند.
همزیستی با افکار در طول رابطه جنسی بدون پاسخ اجباری به آنها است. پاسخ تمرکز حین رابطه جنسی به نظر می رسد: “خوب، این یک فکر بود. می تواند اینجا باشد در حالی که من دوباره با آنچه در لحظه حال اتفاق می افتد درگیر می شوم.
مدیریت افکار مزاحم در طول رابطه جنسی
هدف این نیست که بدون داشتن افکار مزاحم رابطه جنسی داشته باشید، زیرا از کنترل شما خارج است. شما نمی توانید انتخاب کنید که چه چیزی در طول رابطه جنسی یا در هر زمان دیگری به ذهن شما خطور می کند. همچنین، این احتمال وجود دارد که افکار مزاحم وجود داشته باشند.
افکار ممکن است درست قبل از اوج یا در تمام طول تجربه جنسی بروز کنند. شما به طور اجباری با افکار درگیر نمی شوید یا از آنها معنا نمی گیرید. شما به آنها اجازه می دهید که با شما همزیستی کنند، هر چقدر هم که ناراحت کننده باشد.
بسیاری وسوسه می شوند که در برابر افکار و احساسات ناراحت کننده مقاومت کنند، که فقط آنها را برای مدت طولانی تری در اطراف نگه می دارد. ذهن آگاهی تأثیر متناقضی بر افکار و احساسات دارد.
به عبارت دیگر، آنچه ما در برابر آن مقاومت می کنیم، ادامه می یابد . زمانی که ما حضور افکار و احساسات را مجاز میدانیم و میپذیریم، در آمدن و رفتن آزادند.
سخن پایانی
در حالی که وسواس می تواند رابطه جنسی را دشوارتر کند، دشوار به معنای غیرممکن نیست. از طریق درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ همراه با استفاده از مهارت های ذهن آگاهی، رابطه جنسی می تواند قابل کنترل تر و حتی لذت بخش تر شود.