
وسواس آسیب نوع خاصی از اختلال وسواس اجباری است که در آن فرد از آسیب به خود یا دیگران و خودکشی می ترسد. انواع مختلفی از وسواس آسیب ، از جمله آسیب فیزیکی وجود دارد. مانند پرخاشگری، خودکشی یا کشتن دیگری؛ و آسیب جنسی، از جمله رفتار جنسی مضر نسبت به کودکان.
ترس از آسیب به خود در زمانی که فرد افسرده نیست و/یا می خواهد بمیرد ممکن است ناشی از وسواس های خودکشی در وسواس یا وسواس خودکشی باشد. این با افکار خودکشی ناشی از افسردگی یا تمایل به پایان به رنج به دلیل بیماری یا آسیب جسمی متفاوت است.
درباره وسواس های خودکشی
در این مقاله به تفاوت های وسواس های خودکشی در اختلال وسواس ، به نام وسواس خودکشی، خود آسیبی غیر خودکشی و افکار خودکشی مرتبط با افسردگی می پردازیم. با این حال، هر گونه افکار خودکشی باید جدی گرفته شود.
هرکسی که این افکار را تجربه می کند باید توسط یک متخصص سلامت روان ارزیابی شود تا از ایمنی اطمینان حاصل شود.
ممکن است فردی که دارای وسواس خودکشی مرتبط با وسواس است نیز خودکشی کند و بخواهد بمیرد. اطلاعات این مقاله نباید جایگزین ارزیابی یا درمان حرفه ای سلامت روان شود.
خود آسیبی غیر خودکشی
انجمن بین المللی برای مطالعه خود آسیبی (ISSS) خود آسیبی غیر خودکشی را به عنوان “تخریب عمدی و خودساخته بافت بدن بدون قصد خودکشی و برای اهدافی که از نظر اجتماعی تایید نشده” تعریف می کند (ISSS، 2007). این شامل رایج ترین رفتارها مانند بریدن، خراشیدن، ضربه زدن، سوزش، ضربه سر، سوراخ کردن پوست و غیره برای تسکین ناراحتی عاطفی است. در این مواقع هیچ فکری به آرزوی مرگ وجود ندارد.
خودآزاری یک پاسخ مقابله ای ناسازگار به پریشانی عاطفی یا بی حسی در نظر گرفته می شود.
این رفتار اغلب در نوجوانی شروع می شود. اگرچه بسیاری از نوجوانانی که سعی در خودآزاری دارند، به این رفتار ادامه نمی دهند، برخی آن را تا بزرگسالی ادامه می دهند. خودآزاری ممکن است با اختلالات شخصیتی ، اضطراب و/یا افسردگی همراه باشد .
وسواس های خودکشی مرتبط با اختلال وسواس
وسواس های خودکشی می تواند با اختلال وسواس یا وسواس خودکشی همراه باشد. در این موارد، فردی که نمیخواهد بمیرد، افکار ناخواسته و مزاحم و/یا تصاویری از مرگ یا خود جراحتی دارد.
بر خلاف افرادی که تمایل به خودکشی دارند، اکثریت قریب به اتفاق افراد مبتلا به وسواس خودکشی از مرگ بر اثر خودکشی می ترسند. بسیاری از نظر اخلاقی با خودکشی مخالف هستند. اگر مبتلا به وسواس خودکشی هستید، احتمالاً در ترس زندگی می کنید که ممکن است به نحوی کنترل خود را از دست بدهید یا دیوانه شوید و اقدام به خودکشی غیرقابل برگشت انجام دهید.
بسیاری از کسانی که وسواس های خودکشی دارند معتقدند که دارای چیزی هستند که به عنوان «وسواس خالص» شناخته می شود، به این معنی که آنها وسواس های بدون اجبار دارند. با این حال، امروزه اعتقاد بر این است که اکثر افراد مبتلا به وسواس خودکشی در پاسخ به وسواس های خودکشی، به جای اعمال فیزیکی، درگیر مناسک ذهنی یا اجبار می شوند.
این ممکن است شامل تلاش برای از بین بردن افکار خودکشی با افکار مثبت، دعا کردن، شمردن، کسب اطمینان یا سایر فعالیت های ذهنی باشد. قبلاً اعتقاد بر این بود که درمان پیشگیری از مواجهه با پاسخ (ERP) برای وسواس خودکشی کار نمی کند، زیرا نیاز به تلاش برای خاموش کردن اجبار دارد.
با این حال، برای کسانی که اعمال ذهنی برای خنثی کردن افکار خودکشی انجام می دهند، ERP موثر است.
افکار مرتبط با افسردگی
افکار خودکشی یکی از علائم افسردگی است. با این حال، هرکسی که افسردگی را تجربه می کند، افکار خودکشی یا تمایل به مرگ ندارد. همچنین، همه کسانی که افکار خودکشی دارند، در واقع طرحی را ارائه نمی دهند یا اقدامی انجام می دهند که به عنوان حرکت خودکشی یا اقدام به خودکشی شناخته می شود.
انجمن آمریکایی خودکشی (AAS) گزارش می دهد که حداقل نیمی از افرادی که خودکشی می کنند افسرده هستند. بنیاد آمریکایی پیشگیری از خودکشی (AFSP) نرخ مرگ بر اثر خودکشی را 12.93 از هر 100000 نفر در سال 2014 ذکر می کند و خودکشی دهمین علت مرگ و میر در ایالات متحده است.
AAS گزارش می دهد که خطر خودکشی در افراد مبتلا به افسردگی درمان نشده 25 برابر بیشتر از جمعیت عمومی است. افسردگی درمان نشده اغلب منجر به مشکلات دیگری نیز می شود، مانند سوء مصرف مواد یا وابستگی، که این خطر را حتی بیشتر می کند.
وسواس و افسردگی
حدود 2/3 از افراد مبتلا به وسواس حداقل یک دوره افسردگی اساسی را در طول زندگی خود تجربه می کنند. مکاتب مختلف فکری در مورد اینکه چرا این اتفاق می افتد وجود دارد. اعتقاد بر این است که این دو اختلال همان انتقال دهنده های عصبی را درگیر می کنند که مواد شیمیایی مغز هستند، بنابراین یک جزء بیولوژیکی مشترک وجود دارد.
همچنین این احتمال وجود دارد که افسردگی با احساس ناامیدی و درماندگی مرتبط باشد که می تواند ناشی از ناتوانی در کنترل علائم وسواس باشد. در هر دو مورد، هم وسواس و هم افسردگی نیاز به درمان دارند. همانطور که در بالا ذکر شد، عدم درمان افسردگی می تواند منجر به خودکشی شود و داشتن بیش از یک بیماری روانی این خطر را افزایش می دهد.
گزینه های درمان
داروهای ضد افسردگی اغلب برای درمان وسواس و همچنین افسردگی استفاده می شود. برای کسانی که هر دو اختلال را دارند، ممکن است ترکیبی از داروها مورد نیاز باشد.
درمان شناختی رفتاری (CBT) در درمان هر دو اختلال موثر است، همانطور که ذهن آگاهی نیز موثر است . اگر افکار خودکشی دارید، فوراً با یک متخصص بهداشت روان آموزش دیده صحبت کنید . حتی کسانی که وسواس خودکشی دارند ممکن است بدون درمان به خودکشی روی آورند.