
به احتمال زیاد، اصطلاحات « شخصیت نوع A » و « وسواسی » را شنیدهاید که خواه ناخواه مطرح میشوند. به نظر میرسد هر کسی که بر روی جزئیات تمرکز میکند میتواند شخصیت نوع A یا وسواسی – اجباری باشد.
اما این اصطلاحات که به این روش ها استفاده می شوند،خیلی دقیق نیستند. در واقع، شخصیتهای تیپ A، اختلال وسواس فکری-اجباری و حتی اختلال شخصیت وسواس اجباری – که احتمالاً در مورد آنها زیاد نشنیدهاید – ویژگیها و شرایط متمایزی هستند که ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شخصیت های نوع A، اختلال شخصیت وسواس فکری-اجباری و اختلال وسواس فکری-اجباری و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر به ادامه مطلب مراجعه کنید.
تیپ شخصیتی A چیست؟
اگرچه درک محاوره ای از “شخصیت تیپ A” ممکن است شما را بیاد فرد جزئی گرا و سختگیر بیندازد، اما این دقیقاً درست نیست. شخصیت نوع A در ابتدا توسط دو متخصص قلب در دهه 1950 به عنوان یک ساختار شخصیتی توصیف شد. آنها معتقد بودند این افراد شانس بیشتری برای ابتلا به بیماری عروق کرونر دارد.
در واقع با موفقیت مداری، بی حوصلگی، سازماندهی، فشار زمانی، اضطراب، رقابت و حتی گاهی اوقات خصومت و پرخاشگری بی رویه مشخص می شود.
یکی دیگر از ویژگی های مشترک – که به طور کلی با شخصیت نوع A مرتبط است – تمایل به اعتیاد به کار است.
برای دیگران، این ممکن است وسواس گونه به نظر برسد، اما کسانی که دارای شخصیت تیپ A هستند معمولا آن را مفید می دانند.
شخصیتهای تیپ A اغلب ممکن است در موقعیتهای رهبری قرار گیرند (یکی دیگر از ویژگیهای شناختهشده شخصیت تیپ A). اما ویژگیهای آنها نیز میتواند کار با آنها را دشوار کند، بهویژه با توجه به فوریت زمانی و تعهد آنها برای موفقیت شغلی.
جنبه های انطباقی تیپ شخصیتی A تمایل آنها به سازماندهی و کارآیی است. این امر اغلب باعث می شود افرادی با این تیپ شخصیتی در کار موفق شوند.
با این حال، آنها همچنین مستعد اضطراب هستند. همچنین ویژگی های سفت و سخت و کنترل کننده خود را نه تنها در کار، بلکه در زندگی اجتماعی و خانگی خود نیز اعمال کنند. در هر صورت، فردی که دارای شخصیت نوع A است، باحتمال زیاد اجازه میدهد تامراقبت ازخود درپشت سر موفقیت بیش از حد او قرار گیرد.
شایان ذکر است، اگرچه در فرهنگ عامه، آگاهی زیادی از مفهوم تیپ شخصیتی A وجود دارد، تحقیقات در مورد اعتبار این مفهوم مختلط است. در واقع، ممکن است اصلاً یک «تیپ شخصیتی» ثابت نباشد، بلکه مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی باشد.
اختلال شخصیت وسواسی اجباری چیست؟
بیشتر مردم در مورد اختلال شخصیت وسواس فکری-اجباری (OCPD) چیزی نشنیده اند. در عوض آن را با اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) که بیشتر در اذهان عمومی وجود دارد اشتباه می گیرند. اما در واقع این دو کاملاً متفاوت هستند.
OCPD یک الگوی فراگیر از نظم، کمال گرایی ، و کنترل ذهنی و بین فردی است – در مقابل باز بودن، انعطاف پذیری، کارایی و حتی روابط.
برای افراد مبتلا به OCPD، تمرکز آنها بر کمال آنقدر قوی است که تثبیت می شود. افراد مبتلا به OCPD نیز احساس نظم و نیاز به کنترل بالایی دارند.
این وسواسها اغلب زندگی افراد مبتلا به OCPD را به حدی مختل میکنند که دچار اختلال عملکرد میشوند. این یک اصل تشخیص اختلال شخصیت است که آن را از ترجیح یا ویژگی شخصیتی متمایز میکند.
برای افراد مبتلا به OCPD، اشتغال شدید آنها به کمال می تواند بر زندگی حرفه ای و شخصی آنها تأثیر منفی بگذارد.
انعطاف ناپذیری و مقاومت آنها در برابر تغییر می تواند رویارویی با مشکلات غیرقابل حلی را که ممکن است به وجود بیایند دشوار کند. مشغولیت آنها به جزئیات، برنامه ها و قوانین می تواند بر بهره وری و توانایی آنها در انجام واقعی وظایف تأثیر منفی بگذارد.
علیرغم اینکه OCPD یک بیماری کمتر شناخته شده نسبت به OCD است و به طور کلی تشخیص داده نمی شود. در واقع تصور می شود که OCPD یکی از شایع ترین اختلالات شخصیتی در جمعیت عمومی است. این یک اختلال شخصیت کلاستر C در نظر میگیرند . افراد مبتلا به این اختلالات اغلب مضطرب یا ترسناک به نظر می رسند.
چه چیزی باعث OCPD می شود؟ دقیقا معلوم نیست
مانند سایر اختلالات شخصیت، محققان بر این باورند که این اختلال چند عاملی است. یعنی توسط ترکیبی از عوامل محیطی (چه کسی شما را بزرگ کرد و چه اتفاقی افتاد) و همچنین عوامل ژنتیکی و روانی می باشد.
اختلال وسواس اجباری چیست؟
اختلال وسواس فکری اجباری یا OCD با وجود وسواس (افکار مداوم و مکرر که مزاحم هستند و باعث ناراحتی قابل توجهی در فرد می شود)، اجبار (تلاش برای سرکوب وسواس با افکار یا اعمال خاصی که برای نفی افکار مزاحم انجام می شود یا هر دو) مشخص می شود.
بسیاری از مردم OCD را با ترس از میکروب ها مرتبط می دانند، اما این خیلی درست نیست. در واقع، این می تواند به عنوان افکار مزاحم مربوط به آلودگی و اقدامات بعدی – مانند شستن بیش از حد دست ها – توسط فرد برای مبارزه با وسواس آلودگی مشخص شود.
اما محتوای خاص وسواس و اجبار می تواند متفاوت باشد. علاوه بر آلودگی، تقارن، افکار ممنوع یا تابو یا ترس احتمالی از آسیب رساندن به خود یا دیگران موضوعات رایج هستند.
وسواس و اجبار لزوماً منطقی نیست.
رفتارها یا اعمال ذهنی در پاسخ به افکار مزاحم به منظور کاهش اضطراب یا پریشانی یا جلوگیری از برخی رویدادها یا موقعیتهای ترسناک است. اما معمولاً هیچ ارتباطی واقع بینانه با چیزی که فرد مبتلا به OCD سعی در جلوگیری از آن دارد، ندارند.
برای مثال، فردی که مبتلا به OCD است ممکن است به طور مکرر فکر کند که خانه اش خواهد سوخت. بااینحال، فرد معتقدست که تنهاراه جلوگیری ازاین اتفاق اینست که تمام چراغهای خانه را پنج بار متوالی پنج بار در روز روشن و خاموش کند.
رفتارهای تکراری، مانند شستن دست ها، و اعمال ذهنی، مانند شمارش وسواسی، نیز بخش های اصلی OCD هستند.
فرد مبتلا به OCD ممکن است احساس کند که این رفتارها و اعمال ذهنی را در پاسخ به یک وسواس طبق قوانینی که باید به شدت اعمال شوند، انجام دهد، این قوانین ممکن است به هیچ واقعیت عینی مرتبط نباشد.
OCD میتواند یک وضعیت فوقالعاده مخرب و آزاردهنده باشد و اغلب کسانی که با آن زندگی میکنند از انجام کارهای عادی و روزمره که برای عملکرد در دنیای بیرون به آن نیاز دارند، باز میدارد.
شباهتها و تفاوت ها
در حالی که هر یک از این شرایط ممکن است در ظاهر چیزهایی مشترک داشته باشند، اما هر کدام از آنها در واقع متمایز هستند. با این حال، مهم است که در نظر داشته باشید که اینها متقابل نیستند. این امکان وجود دارد که فردی با OCPD یا شخصیت نوع A نیز OCD داشته باشد.
ما تمایزات را در زیر بیان میکنیم، اما برای کمک شکل سریع میتوانید به این نمودار ون مراجعه کنید تا هرگونه سردرگمی را برطرف کنید:

نوع A و OCPD
فردی با شخصیت نوع A و OCPD ممکن است هر دو پیشرفتمحور، کار محور و موفقیتمحور به نظر برسد و در همه موقعیتها به کنترل نیاز داشته باشد. با این حال، در حالی که در یک شخصیت تیپ A این ممکن است ناشی از جاه طلبی، رقابت و فشار درونی باشد، در OCPD این رفتار ممکن است ناشی از نیاز به کمال گرایی، قوانین و کنترل باشد.
کمال گرایی به خودی خود خصیصه ای نیست که عموماً با یک شخصیت تیپ A مرتبط است، اگرچه انگیزه شدید و رقابت پذیری آنها ممکن است به نظر برسد که آنها به دنبال کمال هستند.
علاوه بر این، شخصیت های تیپ A با بی حوصلگی و نیاز به سرعت تعریف می شوند. در مقابل، افراد مبتلا به OCPD تا زمانی که همه چیز “درست” باشد، نگران زمان و کارایی نیستند. در واقع، برخلاف انگیزه شخصی با شخصیت تیپ A، این معمولاً مانع بهرهوری میشود.
OCPD و OCD
افراد مبتلا به OCPD را می توان به عنوان وسواس به نظم، قوانین، کنترل و تلاش اجباری در جهت دیدگاه خود نسبت به کمال توصیف کرد. قواعدی که اغلب باید به طور دقیق یا «کاملاً» در مورد اجبار در OCD اعمال شوند، با هدف کاهش اضطراب یا جلوگیری از برخی رویدادهای ترسناک هستند.
OCD شامل افکار مکرر، مزاحم و ناخواسته و اقدامات “غیرمنطقی” است که برای کاهش آن افکار مزاحم انجام می شود. ممکن است فردی با OCPD گامهای «غیرمنطقی» برای رسیدن به کمال بردارد که در واقع میتواند مانع کار و موفقیت او شود (به عنوان مثال، من روی این یک پاراگراف کار خواهم کرد تا زمانی که کاملاً کامل شود، مهم نیست چقدر طول بکشد و کار چه زمانی باشد).
نوع A و OCD
درک محاوره ای از “وسواس” شخصیت نوع A نسبت به کار اغلب به اشتباه با OCD مرتبط است.
با این حال، هیچ وسواس یا اجباری مانند OCD وجود ندارد که با یک شخصیت تیپ A مرتبط باشد یا بخشی از آن در نظر گرفته شود.
علاوه بر این، OCD با ویژگی های شخصیتی و رفتارهایی که به عنوان بخشی از شخصیت تیپ A در نظر گرفته می شود، مرتبط نیست، اگرچه همانطور که گفته شد، OCD می تواند در فردی که از نوع A محسوب می شود رخ دهد.
استفاده از اصطلاح “OCD”
اصطلاح “OCD” اغلب به اشتباه برای توصیف فردی سختگیر، جزئیات گرا یا میکروب هراس به کار می رود ، به جای شرایط روانی جدی که شامل وسواس ها و اجبارهای تغییر دهنده زندگی است. این به یک سوء تفاهم کلی از خود OCD کمک می کند.
برای مثال، کمال گرایی و پاکیزگی، بیماری نیستند، بلکه ترجیحات و ویژگی های شخصیتی هستند.
در هم آمیختن ویژگی هایی مانند اینها و استفاده از این اصطلاحات به طور گسترده ممکن است دیگران را کمتر متوجه مبارزات و نبردهای روزانه ای کند که فرد مبتلا به OCD واقعاً با آن روبرو است.
استفاده نادرست از اصطلاح “OCD” ممکن است باعث شود افرادی که واقعاً وسواس و اجبار را تجربه می کنند کمتر جدی گرفته شوند.
بنابراین به جای گفتن «اوه، من خیلی OCD هستم» وقتی کسی در مورد جاروبرقی شما، برنامه شما یا استفاده از ضدعفونی کننده دست شما نظر می دهد، در عوض آنچه را که واقعاً تجربه می کنید را توصیف کنید. این ممکن است تا حدودی شنیده شدن و درک افراد مبتلا به OCD را آسانتر کند.
افکار نهایی
اگرچه این سه ویژگی مشترک دارند، اما شخصیتهای تیپ A، اختلال شخصیت وسواس فکری-اجباری و اختلال وسواس فکری-اجباری در واقع به روشهای مختلف خود کاملاً منحصر به فرد هستند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-اجباری اغلب ممکن است به طور مستقیم به دنبال درمان مسائل شخصیتی خود نباشند، بلکه برای یک اختلال افسردگی یا اضطرابی که ممکن است همراه با آن باشد، درمان شوند.
با این حال، اگر فردی مبتلا به OCPD از الگوهای شخصیتی خود مضطرب باشد، رویکردهای روان درمانی وجود دارد که می تواند مفید باشد. و در حالی که ممکن است به دنبال درمان برای شخصیت نوع A خود نباشید، مگر اینکه جنبه هایی از آن زندگی کاری یا خانگی شما را مختل کند، اختلال وسواس فکری-اجباری یک اختلال سلامت روان بسیار قابل درمان با استفاده از انواع خاصی از روان درمانی و دارو در صورت لزوم است.
منبع
Type A Personality vs. Obsessive-Compulsive Personality Disorder vs. OCD