
اگرچه مردم دوست دارند باور کنند که آنها عاقل و منطقی هستند، اما واقعیت این است که ما به طور مداوم تحت تأثیر سوگیری های شناختی هستیم . این سوگیریها تفکر را تحریف میکنند ، بر باورها تأثیر میگذارند و تصمیمها و قضاوتهایی را که مردم هر روز میگیرند تحت تأثیر قرار میدهند.
گاهی اوقات، سوگیری های شناختی نسبتاً آشکار است. حتی ممکن است متوجه شوید که این تمایلات را در خود یا دیگران تشخیص می دهید. در موارد دیگر، این سوگیریها آنقدر ظریف هستند که تقریباً غیرممکن است که متوجه شوند.
چرا سوگیری های شناختی اتفاق می افتد
توجه یک منبع محدود است. این بدان معناست که ما نمیتوانیم همه جزئیات و رویدادهای ممکن را هنگام شکلگیری افکار و عقاید ارزیابی کنیم. به همین دلیل، ما اغلب به میانبرهای ذهنی تکیه می کنیم که توانایی ما را برای قضاوت سرعت می بخشد، اما گاهی اوقات منجر به سوگیری می شود.
انواع سوگیری های شناختی (Cognitive Biases)
موارد زیر تنها چند نوع از سوگیری های شناختی است که تأثیر قدرتمندی بر نحوه تفکر، احساس و رفتار شما دارد.
سوگیری تایید (The Confirmation Bias)
سوگیری تایید تمایل به گوش دادن بیشتر به اطلاعاتی است که باورهای موجود ما را تایید می کند. از طریق این سوگیری، افراد تمایل دارند اطلاعاتی را که چیزهایی را که قبلاً فکر میکنند یا به آن باور دارند، تقویت میکنند، ترجیح دهند.
مثالها عبارتند از:
- فقط به اطلاعاتی توجه کنید که باورهای شما را در مورد مسائلی مانند کنترل اسلحه و گرم شدن کره زمین تایید می کند
- فقط افرادی را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید که نظرات شما را به اشتراک بگذارند
- انتخاب منابع خبری که داستان هایی را ارائه می دهند که از دیدگاه های شما حمایت می کنند
- امتناع از گوش دادن به طرف مقابل
- عدم توجه به همه حقایق به صورت منطقی و عقلانی
چند دلیل وجود دارد که چرا این اتفاق می افتد. یکی این است که تنها به دنبال تأیید نظرات موجود به محدود کردن منابع ذهنی ما برای تصمیم گیری کمک می کند. همچنین با ایجاد این احساس در افراد که باورهایشان دقیق است، از عزت نفس محافظت می کند.
افراد در دو طرف یک موضوع میتوانند به یک داستان گوش دهند و با تفاسیر متفاوتی که احساس میکنند دیدگاه موجود آنها را تأیید میکند، کنار بروند. این اغلب نشاندهنده این است که سوگیری تایید برای “سوگیری” نظرات آنها کار میکند.
مشکل این است که میتواند منجر به انتخابهای ضعیف، ناتوانی در گوش دادن به نظرات مخالف یا حتی کمک به افراد دیگری شود که نظرات متفاوتی دارند.
سوگیری پَسنگری (The Hindsight Bias)
سوگیری پسنگری یک سوگیری شناختی رایج است که شامل تمایل به دیدن رویدادها، حتی اتفاقی، بیشتر از آنچه هستند قابل پیشبینی است. همچنین معمولاً به عنوان پدیده “من همیشه آن را می دانستم” نام دارد.
برخی از نمونههای سوگیری پسنگری عبارتند از:
- اصرار بر اینکه میدانستید چه کسی قرار است یک بازی فوتبال را پس از پایان مسابقه برنده شود
- با این باور که در تمام مدت می دانستید که یک نامزد سیاسی قرار است در انتخابات پیروز شود
- گفتن اینکه میدانستید بعد از از دست دادن یک سکه با دوستتان برنده نمیشوید
- به یک امتحان نگاه می کنید و فکر می کنید که پاسخ سوالاتی که اشتباه نوشتید را می دانید
- با این باور که می توانستید پیش بینی کنید کدام سهام سودآور می شود
تحقیقات کلاسیک
در یک آزمایش روانشناسی کلاسیک، از دانشجویان خواسته شد پیش بینی کنند که آیا کلارنس توماس نامزد آن زمان در دادگاه عالی ایالات متحده تایید می شود یا خیر.
قبل از رای گیری سنا، 58 درصد از دانشجویان فکر می کردند که توماس تایید خواهد شد. پس از تایید توماس از دانشجویان مجدداً نظرسنجی شد و 78 درصد از دانشجویان گفتند که معتقد بودند توماس تایید خواهد شد.
سوگیری پَسنگری به دلایلی ترکیبی از جمله توانایی ما در «به خاطر سپردن نادرست» پیشبینیهای قبلی، تمایل ما به تلقی رویدادها بهعنوان اجتنابناپذیر، و تمایل ما به این باور که میتوانستیم رویدادهای خاصی را پیشبینی کنیم، رخ میدهد.
تأثیر این سوگیری این است که باعث میشود ما توانایی خود را برای پیشبینی رویدادها بیش از حد برآورد کنیم. این گاهی اوقات می تواند افراد را به سمت ریسک های غیرعاقلانه سوق دهد.
سوگیری لنگر انداختن (The Anchoring Bias)
سوگیری لنگر انداختن تمایل به تحت تأثیر قرار گرفتن بیش از حد از اولین اطلاعاتی است که می شنویم. چند نمونه از نحوه کار این:
- اولین عددی که در طول مذاکره قیمت بیان میشود، معمولاً به نقطه لنگرگاهی تبدیل میشود که تمام مذاکرات بعدی از آن مبتنی است.
- شنیدن یک عدد تصادفی میتواند بر تخمینها در مورد موضوعات کاملاً نامرتبط تأثیر بگذارد.
- پزشکان می توانند در هنگام تشخیص بیماران مستعد سوگیری لنگر شوند. اولین برداشت های پزشک از بیمار اغلب یک نقطه لنگر ایجاد می کند که گاهی اوقات می تواند به اشتباه بر تمام ارزیابی های تشخیصی بعدی تأثیر بگذارد.
در حالی که وجود سوگیری لنگر به خوبی مستند است، دلایل آن هنوز به طور کامل نمی شناسند. برخی تحقیقات نشان می دهد که منبع اطلاعات لنگر ممکن است نقشی داشته باشد. به نظر می رسد عوامل دیگری مانند پرایمینگ و خلق نیز تأثیرگذار باشند.
مانند سایر سوگیری های شناختی، لنگر انداختن می تواند بر تصمیماتی که هر روز می گیرید تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، می تواند بر میزان مبلغی که مایلید برای خانه خود بپردازید تأثیر بگذارد. با این حال، گاهی اوقات میتواند منجر به انتخابهای ضعیف شود و در نظر گرفتن سایر عواملی که ممکن است مهم باشند را برای افراد دشوارتر کند.
اثر اطلاعات نادرست (The Anchoring Bias)
اثر اطلاعات نادرست تمایل به خاطرات به شدت تحت تأثیر چیزهایی است که پس از خود رویداد واقعی اتفاق افتاده است. فردی که شاهد یک تصادف یا جنایت رانندگی است ممکن است باور کند که یادآوری آنها کاملاً واضح است، اما محققان دریافته اند که حافظه به طرز شگفت آوری در معرض تأثیرات حتی بسیار ظریف است.
مثلا:
- تحقیقات نشان میدهد که صرف سوال پرسیدن در مورد یک رویداد می تواند خاطرات شخص را از آنچه اتفاق افتاده تغییر دهد.
- تماشای پوشش تلویزیونی ممکن است نحوه یادآوری رویداد را تغییر دهد.
- شنیدن صحبت دیگران در مورد یک خاطره از دیدگاه آنها ممکن است حافظه شما را از آنچه اتفاق افتاده تغییر دهد.
تحقیق حافظه کلاسیک
در یک آزمایش کلاسیک توسط الیزابت لوفتوس ، کارشناس حافظه ، از افرادی که ویدیویی از تصادف اتومبیل را تماشا می کردند، یکی از دو سؤال کمی متفاوت پرسیده شد: “ماشین ها وقتی به یکدیگر برخورد کردند با چه سرعتی حرکت می کردند؟” یا “وقتی ماشین ها با هم برخورد کردند با چه سرعتی حرکت می کردند؟”
هنگامی که یک هفته بعد از شاهدان مورد سوال قرار گرفتند که آیا شیشه شکسته ای دیده اند یا خیر، کسانی که از آنها نسخه “خرد شده” سوال پرسیده شده بود احتمال بیشتری داشت که به اشتباه گزارش دهند که شیشه شکسته را دیده اند.
چند عامل ممکن است در این پدیده نقش داشته باشند. اطلاعات جدید ممکن است با خاطرات قدیمی تر ترکیب شود. در موارد دیگر، ممکن است از اطلاعات جدید برای پر کردن “شکاف” در حافظه استفاده شود.
تأثیرات اطلاعات نادرست می تواند از بی اهمیت تا بسیار جدی تر باشد. ممکن است باعث شود چیزی را که فکر میکردید در محل کار اتفاق افتاده به خاطر بیاورید، یا ممکن است منجر به شناسایی نادرست مظنون اشتباه در یک پرونده جنایی شود.
سوگیری بازیگر- مشاهده گر (The Actor-Observer Bias)
سوگیری بازیگر- مشاهده گر تمایل به انتساب اعمال خود به تأثیرات بیرونی و اعمال دیگران به تأثیرات درونی است. نحوه درک ما از دیگران و نحوه انتساب به اعمال آنها به متغیرهای مختلفی بستگی دارد، اما می تواند به شدت تحت تأثیر این باشد که آیا ما بازیگر یا ناظر یک موقعیت هستیم.
وقتی نوبت به اعمال خودمان میرسد، ما اغلب به احتمال زیاد چیزها را به تأثیرات خارجی نسبت میدهیم. مثلا:
- ممکن است شکایت کنید که یک جلسه مهم را به دلیل جت لگ خراب نمودید.
- ممکن است بگویید که در امتحان مردود شدید زیرا معلم سؤالات دشوار زیادی داد.
با این حال، وقتی صحبت از توضیح اعمال دیگران می شود، ما به احتمال زیاد رفتار آنها را به دلایل درونی نسبت می دهیم. مثلا:
- یکی از همکاران یک ارائه مهم را به دلیل تنبلی و بی کفایتی به هم زد (نه به این دلیل که جت لگ هم داشت).
- یکی از همکلاسیهایش یک آزمون را بمباران کرد، زیرا آنها سختکوشی و هوش ندارند (و نه به این دلیل که با تمام آن سؤالات حقهبازی در آزمونی مشابه شما شرکت کردند).
در حالی که عوامل زیادی ممکن است نقش داشته باشند، دیدگاه نقش کلیدی دارد. زمانی که ما بازیگر یک موقعیت هستیم، قادریم افکار و رفتارهای خود را مشاهده کنیم. با این حال، وقتی صحبت از افراد دیگر می شود، نمی توانیم ببینیم که آنها به چه فکر می کنند. این بدان معنی است که ما روی نیروهای موقعیتی برای خود تمرکز می کنیم، اما ویژگی های درونی را که باعث اعمال دیگران می شود حدس می زنیم.
مشکل این است که اغلب منجر به سوء تفاهم می شود. هر یک از طرفین یک موقعیت اساساً طرف مقابل را سرزنش می کند تا اینکه به همه متغیرهایی که ممکن است نقش بازی کنند فکر کند.
اثر اجماع کاذب (The False Consensus Effect)
اثر اجماع کاذب تمایل افراد به این است که افراد دیگر تا چه اندازه با باورها، رفتارها، نگرش ها و ارزش های خود موافق هستند. مثلا:
- فکر کنید که دیگران نظر شما را در مورد موضوعات بحث برانگیز به اشتراک می گذارند
- بیش از حد به تعداد افرادی که شبیه شما هستند
- با این باور که اکثریت مردم ترجیحات شما را به اشتراک می گذارند
محققان بر این باورند که اثر اجماع کاذب به دلایل مختلفی رخ می دهد. اولاً، افرادی که بیشترین زمان را با آنها می گذرانیم، خانواده و دوستانمان، اغلب تمایل دارند که عقاید و عقاید بسیار مشابهی داشته باشند. به همین دلیل، ما شروع به فکر می کنیم که این طرز تفکر نظر اکثریت است، حتی زمانی که با افرادی هستیم که در بین خانواده و دوستان ما نیستند.
یکی دیگر از دلایل کلیدی که این سوگیری شناختی ما را به راحتی به هم می اندازد این است که باور به اینکه دیگران هم مثل ما هستند برای عزت نفس ما خوب است . به ما این امکان را می دهد که احساس «طبیعی» داشته باشیم و دیدگاه مثبتی نسبت به خود نسبت به دیگران داشته باشیم.
این می تواند باعث شود که افراد نه تنها به اشتباه فکر کنند که دیگران با آنها موافق هستند، بلکه گاهی اوقات می تواند باعث شود که نظرات خود را بیش از حد ارزش گذاری کنند. همچنین به این معنی است که ما گاهی اوقات در هنگام انتخاب احساس دیگران را در نظر نمی گیریم.
اثر هاله (The Halo Effect)
اثر هاله تمایل به برداشت اولیه از یک فرد برای تأثیرگذاری بر آنچه ما در مورد آنها به طور کلی فکر می کنیم است. همچنین به عنوان «کلیشه جذابیت فیزیکی» یا «آنچه زیباست اصل «خوب است» نیز شناخته میشود، تقریباً هر روز یا تحت تأثیر آن هستیم یا از هاله برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده میکنیم. مثلا:
- افراد متفکر و خوش قیافه نیز باهوشتر، مهربانتر و بامزهتر از افراد جذابتر هستند.
- اعتقاد به این که محصولاتی که توسط افراد جذاب به بازار عرضه می شوند نیز ارزش بیشتری دارند
- تصور اینکه یک نامزد سیاسی که اعتماد به نفس دارد باید باهوش و شایسته نیز باشد
یکی از عواملی که ممکن است بر اثر هاله تأثیر بگذارد، تمایل ما به درست بودن است. اگر برداشت اولیه ما از کسی مثبت بود، میخواهیم به دنبال اثبات دقیق بودن ارزیابی ما باشیم. همچنین به افراد کمک می کند تا از تجربه ناهماهنگی شناختی که شامل داشتن باورهای متناقض است اجتناب کنند.
این سوگیری شناختی می تواند تأثیر قدرتمندی در دنیای واقعی داشته باشد. به عنوان مثال، متقاضیان شغلی که به عنوان جذاب و دوستداشتنی تلقی میشوند، احتمالاً بهعنوان شایسته، باهوش و واجد شرایط برای این شغل شناخته میشوند.
سوگیری خود خدمت گرایی (The Self-Serving Bias)
سوگیری خود خدمت گرایی تمایلی است که افراد تمایل دارند برای موفقیت خود اعتبار قائل شوند، اما علت شکست را به دلایل بیرونی میاندازند. وقتی پروژه ای را خوب انجام می دهید، احتمالاً تصور می کنید که به این دلیل است که سخت کار کرده اید. اما وقتی اوضاع بد پیش میرود، به احتمال زیاد آن را به گردن شرایط یا بدشانسی میاندازید.
چند نمونه از این:
- نسبت دادن نمرات خوب به باهوش بودن یا سخت مطالعه بودن
- اعتقاد به عملکرد ورزشی شما مرهون تمرین و سخت کوشی است
- فکر می کنید به خاطر شایستگی هایتان این کار را پیدا کرده اید
سوگیری خود خدمت گرایی را می توان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار داد. نشان داده شده است که سن و جنس نقش مهمی دارند. افراد مسن بیشتر به موفقیت های خود اعتبار می دهند، در حالی که مردان به احتمال زیاد شکست های خود را به نیروهای خارجی وابسته می کنند.
این سوگیری نقش مهمی در محافظت از عزت نفس دارد. با این حال، اغلب میتواند منجر به انتسابهای نادرست مانند سرزنش دیگران برای کاستیهای خود شود.
راه حل دمِ دست (The Availability Heuristic)
راه حل دمِ دست تمایل به تخمین احتمال وقوع چیزی بر اساس تعداد مثال هایی است که به راحتی به ذهن می رسد. چند نمونه از این:
- پس از مشاهده چندین گزارش خبری از سرقت خودرو در محله خود، ممکن است به این فکر کنید که چنین جرایمی از آنچه که هستند رایج تر است.
- ممکن است باور داشته باشید که سقوط هواپیما بیشتر از آنچه که هست رایج است زیرا به راحتی می توانید چندین مثال را در نظر بگیرید.
این اساساً یک میانبر ذهنی است که برای صرفه جویی در وقت ما هنگام تلاش برای تعیین ریسک طراحی شده است. مشکل تکیه بر این طرز تفکر این است که اغلب منجر به برآوردهای ضعیف و تصمیمات بد می شود.
برای مثال، سیگاریهایی که هرگز کسی را نمیشناختند که در اثر یک بیماری مرتبط با سیگار بمیرد، ممکن است خطرات سیگار کشیدن برای سلامتی را دست کم بگیرند. در مقابل، اگر دو خواهر و پنج همسایه دارید که سرطان سینه داشتهاند، ممکن است باور داشته باشید که این سرطان حتی شایعتر از آن چیزی است که آمار نشان میدهد.
سوگیری خوش بینی (The Optimism Bias)
سوگیری خوشبینی ، تمایلی است برای دست کم گرفتن احتمال وقوع اتفاقات خوب در حالی که احتمال تأثیر رویدادهای منفی بر زندگی ما را دست کم میگیریم. اساساً، ما تمایل داریم به نفع خود بیش از حد خوشبین باشیم.
به عنوان مثال، ممکن است فرض کنیم که رویدادهای منفی بر ما تأثیر نمیگذارند، مانند:
- طلاق
- از دست دادن شغل
- بیماری
- مرگ
سوگیری خوش بینی ریشه در راه حل دمِ دست دارد. از آنجایی که احتمالاً می توانید به نمونه هایی از اتفاقات بد برای افراد دیگر فکر کنید، به نظر می رسد که دیگران تحت تأثیر رویدادهای منفی قرار بگیرند.
این سوگیری می تواند افراد را به سمت خطراتی مانند سیگار کشیدن، بد غذا خوردن یا نبستن کمربند ایمنی سوق دهد. خبر بد این است که تحقیقات نشان داده است که کاهش این سوگیری خوش بینی بسیار دشوار است.
با این حال، خبرهای خوبی وجود دارد. این تمایل به خوش بینی به ایجاد حس انتظار برای آینده کمک می کند و به افراد امید و انگیزه لازم برای پیگیری اهداف خود را می دهد.
انواع دیگر سوگیری شناختی
بسیاری از سوگیری های شناختی دیگر می توانند نحوه درک ما از جهان را تحریف کنند. فقط یک لیست جزئی:
- سوگیری وضعیت موجود (Status quo bias) نشان دهنده تمایل به نگه داشتن چیزها همانطور که هستند.
- ارتباطپنداری نادرست یا الگوپنداری یا آپوفینیا (Apophenia) تمایل به درک الگوها در رخدادهای تصادفی است.
- چارچوببندی عبارت است از ارائه یک موقعیت به گونهای که تصور خاصی را به وجود میآورد.
سخن پایانی
سوگیری های شناختی بالا رایج هستند، اما این تنها نمونه ای از سوگیری های زیادی است که می تواند بر تفکر شما تأثیر بگذارد. این سوگیری ها به طور جمعی بر بسیاری از افکار و در نهایت تصمیم گیری ما تأثیر می گذارد.
بسیاری از این سوگیری ها اجتناب ناپذیر هستند. ما صرفاً وقت نداریم که هر فکری را در هر تصمیمی برای وجود هرگونه سوگیری ارزیابی کنیم. درک این سوگیری ها برای یادگیری اینکه چگونه می توانند ما را به سمت تصمیم گیری های ضعیف در زندگی سوق دهند بسیار مفید است.