
همه ما در مورد سلامتی خود نگرانی هایی داریم که ممکن است به سختی از ذهن ما دور شود. اگر این افکار شدید شوند، می تواند نشان دهنده بیماری مانند هیپوکندریازیس یا اختلال وسواس فکری باشد.
هیپوکندریازیس و اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) شباهت های زیادی دارند، به طوری که اضطراب زمینه ای ریشه هر دو بیماری است. در پاسخ، بسیاری از انواع «رفتارهای ایمنی» ممکن است توسط هر دو اختلال مشترک باشد.
در مقابل، تفاوت های مهمی نیز وجود دارد. بیایید با توجه به راههای متفاوت آنها شروع کنیم، زیرا تشخیص این بیماریها در یافتن بهترین درمان مهم است.
تفاوت هیپوکندریازیس و وسواس
تفاوت های متعددی بین اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) و هیپوکندریازیس وجود دارد. برخی از تفاوت های رایج تر در اینجا ذکر می شود.
وسواس یا نگرانی های خاص
بزرگترین تفاوت بین وسواس و هیپوکندریازیس تمرکز نگرانی و اضطراب فرد است. افراد مبتلا به اختلال وسواس دارای وسواس هایی هستند که به موضوعات مختلفی مانند آلودگی، تمایلات جنسی، مذهب، آسیب شخصی یا اخلاق مربوط می شود.
در مقابل، افراد مبتلا به هیپوکندریازیس نگرانیهایی شبیه وسواس دارند که عمدتاً به سلامتی آنها مربوط میشود. این نگرانیها اغلب با ایجاد یک بیماری جدی پزشکی مانند سرطان مرتبط است. ( Nosophobia یا “cyberchondria” ترس از ابتلا به یک بیماری خاص است .)
اشتغال به احساسات جسمانی
افراد مبتلا به هیپوکندریازیس اغلب درگیر یا حتی با علائم بدنی هستند که می تواند کاملا مبهم باشد، مانند “قلب من خسته است” یا بسیار خاص، مانند “گلوی من همیشه درد می کند.” افراد مبتلا به وسواس عموماً کمتر درگیر احساسات فیزیکی هستند.
نوع کمک درخواستی: پزشکی در مقابل روانشناختی
افراد مبتلا به هیپوکندریازیس اغلب در پذیرش اینکه مشکلاتشان چیزی جز جسمی است مشکل دارند و به همین دلیل به جای کمک روانی یا روانی به دنبال کمک پزشکی هستند. از سوی دیگر، افراد مبتلا به وسواس بیشتر به دنبال کمک روانپزشکی یا روانشناختی برای اضطراب یا پریشانی شدید ناشی از علائم خود هستند.
آگاهی و بصیرت
به طور کلی، افراد مبتلا به هیپوکندریازیس نسبت به افراد مبتلا به وسواس آگاهی یا بینش کمتری نسبت به غیرمنطقی بودن ترس های خود دارند. فرد مبتلا به وسواس اغلب پس از شناخت علائم به دنبال درمان روانشناختی می شود. در مقابل، فردی که مبتلا به هیپوکندریازیس است، اغلب از پزشک متخصص درمان روانشناختی را توصیه می کند.
شباهت هیپوکندریازیس و وسواس
اگرچه تفاوتهای بین وسواس و هیپوکندریازیس بیش از شباهتها است، اما برخی از ویژگیها بین این دو مشابه باقی میماند. شباهت های مهم در زیر ذکر می شود.
راه های کاهش اضطراب
همانطور که افراد مبتلا به وسواس اغلب از اجبار یا تشریفاتی مانند شمارش، چک کردن، سفارش دادن یا شستن برای کاهش اضطراب مرتبط با وسواس استفاده میکنند، افراد مبتلا به هیپوکندریازیس نیز اغلب سعی میکنند با گرفتن نبض یا بررسی فشار خون، اضطراب در مورد سلامت خود را کاهش دهند. افراد مبتلا به هیپوکندریازیس همچنین ممکن است به طور مکرر از پزشکان، خانواده یا دوستان اطمینان خاطر برای کاهش اضطراب در مورد سلامتی خود بگیرند.
تاثیر بر زندگی، روابط و کار
هم برای کسانی که با وسواس زندگی می کنند و هم برای کسانی که مبتلا به هیپوکندریازیس هستند، ناراحتی و نگرانی اغلب آنقدر شدید است که تأثیر شدیدی بر روابط بین فردی و/یا عملکرد در مدرسه یا محل کار دارد.
رفتارهای ایمنی
چه فردی مبتلا به وسواس یا هیپوکندریازیس باشد، رفتارهای ایمنی، مانند چک کردن یا جستجوی اطمینان، برای جلوگیری از یک نتیجه ترسناک یا کاهش پریشانی و اضطراب استفاده می شود. رفتارهای ایمنی احساس خوبی دارند و بنابراین بارها و بارها مورد استفاده قرار می گیرند.
رفتارهای ایمنی در واقع ترس و اضطرابی را که قرار است از آن جلوگیری کنند، حفظ میکند، زیرا فرد را از داشتن تجربیات جدیدی که میتواند به رد کردن نگرانیهایش کمک کند، باز میدارد. به عنوان مثال، مراجعه مداوم به پزشک برای اطمینان در اولین علامت معده درد، به فرد مبتلا به هیپوکندریازیس اجازه نمی دهد تا یاد بگیرد که علائم خطرناک اغلب خود به خود از بین می روند.
برای کسی که مبتلا به وسواس است، مرتب سازی مداوم پیراهن در کمد برای جلوگیری از مرگ یکی از عزیزان، هرگز به آنها اجازه نمی دهد که یاد بگیرند علیرغم انجام ندادن این تشریفات، حال عزیزشان خوب است. به همین دلیل، درمانهای روانشناختی هم برای وسواس و هم برای هیپوکندریازیس به طور خاص این نوع مراسم و اجبار را هدف قرار میدهند.
سخن پایانی
فقط یک روانپزشک باید یک بیماری پیچیده مانند وسواس یا هیپوکندریازیس را تشخیص دهد . اغلب برای رسیدن به تشخیص صحیح نیاز به ارزیابی گسترده است. درمانی که دریافت می کنید بسیار با تشخیص شما مرتبط است، بنابراین ضروری است که به درستی تشخیص داده شود.
منبع
Similarities and Differences Between Hypochondriasis and OCD