
درمان شناختی رفتاری (CBT) درمان مبتنی بر شواهد پیشرو برای اختلالات خوردن است. CBT یک رویکرد روان درمانی است که شامل تکنیک های مختلفی است. این رویکردها به فرد کمک می کند تا تعامل بین افکار، احساسات و رفتارهای خود را درک کند و استراتژی هایی را برای تغییر افکار و رفتارهای غیر مفید به منظور بهبود خلق و عملکرد ایجاد کند.
CBT خود یک تکنیک درمانی مجزا نیست و اشکال مختلفی از CBT وجود دارد که نظریه مشترکی در مورد عوامل حفظ پریشانی روانی دارند. درمان پذیرش و تعهد (ACT) و رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) نمونه هایی از انواع خاصی از درمان های CBT هستند.
CBT معمولاً محدود به زمان و هدفگرا است و شامل تکالیف خارج از جلسات است. درمان شناختی رفتاری بر همکاری بین درمانگر و مراجع و مشارکت فعال مراجع تأکید دارد. CBT برای تعدادی از بیماریهای روانپزشکی از جمله افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر ، فوبیا و وسواس بسیار موثر است .
تاریخچه درمان شناختی رفتاری
CBT در اواخر دهه 1950 و 1960 توسط روانپزشک آرون بک توسعه یافت که بر نقش افکار در تأثیرگذاری بر احساسات و رفتارها تأکید داشت. درمان شناختی رفتاری در ابتدا برای درمان افسردگی ایجاد شد، اگرچه امروزه یک درمان مبتنی بر شواهد برای بسیاری از شرایط و علائم سلامت روان، از جمله اختلال در مصرف غذا است.
درمان شناختی رفتاری برای اختلالات خوردن در اواخر دهه 1970 توسط G. Terence Wilson، Christopher Fairburn و Stuart Agras ایجاد شد. این محققان محدودیت های غذایی و نگرانی های شکل و وزن را به عنوان اصلی در حفظ پرخوری عصبی شناسایی کردند ، یک پروتکل درمانی 20 جلسه ای ایجاد کردند و شروع به انجام کارآزمایی های بالینی کردند. در دهه 1990، CBT برای اختلال پرخوری نیز اعمال شد.
در سال 2008، فیربرن کتابچه راهنمای درمانی به روز شده ای را برای درمان شناختی رفتاری پیشرفته (CBT-E) منتشر کرد که برای درمان تمام اختلالات خوردن طراحی شده بود. CBT-E شامل دو فرمت است: یک درمان متمرکز مشابه دستورالعمل اصلی، و یک درمان گسترده با ماژول های اضافی در مورد عدم تحمل خلق، کمال گرایی ، عزت نفس پایین، و مشکلات بین فردی که به حفظ این اختلالات کمک می کند.
مقابله با افکار منفی
درمان شناختی رفتاری با موفقیت در قالب های خودیاری برای درمان پرخوری عصبی و اختلال پرخوری به کار میگیرند. همچنین میتواند در قالبهای گروهی و سطوح بالاتر مراقبت، مانند محیطهای مسکونی یا بستری ارائه شود . سازگاری های اخیر شامل استفاده از فناوری برای گسترش طیف افرادی است که به درمان های موثری مانند CBT دسترسی دارند.
تحقیقات در مورد ارائه درمان CBT توسط فناوریهای مختلف، از جمله ایمیل، چت، اپلیکیشن موبایل و خودیاری مبتنی بر اینترنت در حال انجام است. همچنین از درمان شناختی رفتاری 10 جلسه ای برای بیمارانی که دچار اختلالات خوردن نیستند، پشتیبانی می شود. این رویکرد مختصر و مؤثر است و به بیماران بیشتری اجازه میدهد تا کمک مورد نیاز خود را دریافت کنند.
درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟
اثربخشی درمان شناختی رفتاری در اختلالات خوردن
CBT به عنوان موثرترین درمان برای درمان پرخوری عصبی میباشد و بنابراین، معمولاً باید درمان اولیه در سطح سرپایی باشد.
دستورالعملهای موسسه ملی بهداشت و مراقبت عالی (NICE) CBT را به عنوان اولین درمان برای بزرگسالان مبتلا به پرخوری عصبی و اختلال پرخوری و یکی از سه درمان بالقوه برای بزرگسالان مبتلا به بیاشتهایی عصبی توصیه میکند.
یک مطالعه پنج ماه CBT (20 جلسه) را برای زنان مبتلا به پرخوری عصبی با 2 سال روان درمانی روانکاوانه هفتگی مقایسه کرد. بیمار به طور تصادفی در یکی از این دو گروه قرار گرفتند.
پس از 5 ماه درمان (پایان درمان CBT)، 42٪ از بیماران در گروه CBT و 6٪ از بیماران در گروه درمان روانکاوی پرخوری و پاکسازی را متوقف کردند. در پایان 2 سال (تکمیل درمان روانکاوی)، 44 درصد از گروه CBT و 15 درصد از گروه روانکاوی بدون علامت بودند.
مطالعه دیگری CBT-E را با درمان بین فردی (IPT) مقایسه کرد، که یک درمان پیشرو جایگزین برای بزرگسالان مبتلا به این اختلال است. در این مطالعه، 130 بیمار بزرگسال مبتلا به اختلال خوردن به طور تصادفی برای دریافت CBT-E یا IPT تقسیم شدند. هر دو درمان شامل 20 جلسه در مدت 20 هفته و به دنبال آن یک دوره پیگیری 60 هفته ای بود.
در پس از درمان، 66٪ از شرکت کنندگان CBT-E معیارهای بهبودی را داشتند، در حالی که تنها 33٪ از شرکت کنندگان IPT. در طول دوره پیگیری، میزان بهبودی CBT-E بالاتر باقی ماند (69٪ در مقابل 49٪).
یک بررسی سیستماتیک در سال 2018 به این نتیجه رسید که CBT-E یک درمان موثر برای بزرگسالان مبتلا به پرخوری عصبی، BED و OSFED است. همچنین اشاره کرد که CBT-E برای پرخوری عصبی در مقایسه با روان درمانی روانکاوانه بسیار مقرون به صرفه است.
مدل شناختی اختلالات خوردن
مدل شناختی اختلالات خوردن بیان می کند که مشکل اصلی حفظ در همه اختلالات خوردن، توجه بیش از حد به شکل و وزن است. نحوه خاص بروز این نگرانی بیش از حد می تواند متفاوت باشد. می تواند هر یک از موارد زیر را در بر گیرد:
- پرخوری
- رفتارهای جبرانی مانند استفراغ خودساخته، ملین ها و ورزش زیاد
- وزن کم
- رژیم غذایی سخت
علاوه بر این، این مؤلفهها میتوانند برای ایجاد علائم اختلال خوردن در تعامل باشند. رژیم غذایی سخت – از جمله حذف وعده های غذایی، مصرف مقادیر کم غذا، و اجتناب از غذاهای ممنوع – می تواند منجر به کاهش وزن و/یا پرخوری شود. وزن کم می تواند منجر به سوء تغذیه و همچنین منجر به پرخوری شود.
پرخوری می تواند منجر به احساس گناه و شرم شدید و تلاش مجدد برای رژیم غذایی شود. همچنین می تواند منجر به تلاش هایی برای خنثی سازی پاکسازی از طریق رفتارهای جبرانی شود. بیماران معمولاً در یک چرخه گرفتار می شوند.
اجزای درمان CBT
CBT یک درمان ساختاریافته است. در رایج ترین شکل آن، شامل 20 جلسه است. اهداف معین است. جلسات به وزن کردن بیمار، مرور تکالیف، بررسی فرمول مورد، مهارت های آموزش و حل مسئله می گذرد.
CBT معمولاً شامل اجزای زیر است:
- چالش قوانین رژیم غذایی این شامل شناسایی قوانین و به چالش آنها از نظر رفتاری است (مانند صرف غذا بعد از ساعت 8 شب یا مصرف ساندویچ برای ناهار).
- تکمیل سوابق غذا بلافاصله بعد از صرف غذا و یادداشت افکار و احساسات و همچنین رفتارها.
- توسعه تفکر مداوم برای جایگزینی تفکر همه یا هیچ .
- توسعه راهبردهایی برای جلوگیری از پرخوری و رفتارهای جبرانی ، مانند استفاده از تاخیرها و جایگزین ها و راهبردهای حل مسئله.
- قرارگیری در معرض غذاهای ترسناک پس از تثبیت غذای منظم و کنترل رفتارهای جبرانی، بیماران به تدریج غذاهایی را که از آنها می ترسند دوباره وارد می کنند.
- برنامه ریزی غذا . بیمار باید وعده های غذایی خود را از قبل برنامه ریزی کند و همیشه بداند که وعده غذایی بعدی او “چه و چه زمانی” خواهد بود.
- آموزش روانی برای درک اینکه چه چیزی باعث حفظ این اختلال و پیامدهای روانی و پزشکی می شود.
- وزن کشی منظم (معمولاً یک بار در هفته) به منظور پیگیری پیشرفت و اجرای آزمایش ها.
- پیشگیری از عود برای شناسایی هر دو استراتژی مفید و چگونگی مقابله با موانع احتمالی آینده. از آنجایی که درمان محدود به زمان است، هدف این است که بیمار به درمانگر خودش تبدیل شود.
- استفاده از آزمایشات رفتاری به عنوان مثال، اگر مراجع معتقد است که صرف یک کیک کوچک باعث افزایش وزن پنج پوندی می شود، او تشویق می شود که یک کیک کوچک مصرف کند و ببیند آیا این کار را می کند یا خیر. این آزمایشات رفتاری عموماً بسیار مؤثرتر از بازسازی شناختی به تنهایی هستند.
اجزای دیگر معمولاً شامل:
- توقف بررسی بدن
- چالش ذهنیت این اختلال
- توسعه منابع جدید عزت نفس
- تقویت مهارت های بین فردی
- کاهش اجتناب از بدن
کاندیداهای خوب CBT
بزرگسالان مبتلا به پرخوری عصبی ، اختلال پرخوری ، و سایر اختلالات غذایی مشخص (OSFED) کاندیدهای بالقوه خوبی برای CBT هستند. نوجوانان مسنتر مبتلا به پرخوری عصبی و اختلال پرخوری نیز ممکن است از CBT سود ببرند.
پاسخگویی بیمار به درمان
هدف درمانگرانی که CBT را انجام می دهند، تغییرات رفتاری را در اسرع وقت معرفی می کنند. تحقیقات نشان میدهد که بیمارانی که قادر به ایجاد تغییرات رفتاری اولیه مانند رژیم غذایی منظم و کاهش دفعات رفتار پاکسازی هستند، احتمال بیشتری دارد که در پایان درمان با موفقیت درمان شوند.
اگر CBT اثر نکرد چه کنیم؟
CBT اغلب به عنوان یک درمان خط اول توصیه می شود. اگر آزمایش CBT موفقیت آمیز نباشد، افراد می توانند برای DBT (نوع خاصی از CBT با شدت بیشتر) یا به سطح بالاتری از مراقبت مانند بستری شدن نسبی در بیمارستان یا برنامه درمانی اقامتگاهی مراجعه کنند.